☆ دیدار دوباره ؟ ☆
☆ دیدار دوباره ؟ ☆
{ P ۱۱ }
سریع از بغلش بیرون آمدی و اشکات رو پاک کردی و گفتی
ا/ت : من دیگه برم ، نامزدتت ناراحت میشه توعم برو " پاک کردن اشکاش "
تا میخواست تهیونگ حرفی بزنه از اونجا دور شدی .
" چند ساعت بعد "
تقریبا تمام مهمون ها رفته بودن ، اون چند نفر رو هم بدرقه کردی و تهیونگ همونجا خیره داشت بهت نگاه میکرد ، جوری که این نگاه ها روی مخت رفته بود .
ا/ت : نامزدت رفت ؟
ته : اره ، سوهی هم خوابیده
ا/ت : خوبه ، حالا تو برو
ته : باید باهات حرف بزنم ، ضروریه !
ا/ت : میدونم در مورد چی میخوای حرف بزنی ، و من نمیخوام در موردش حرف بزنم !
ته : ازت نظر نپرسیدم پرنسس ، دستور دادم !
از آخرین باری که با لحن و با این کلمه صدات میکرد ۵ سال گذشته بود ، و این لحنو خوب میشناختی ، اونم خیلی خوب !
ادامه دارد ...
[ این پارت یه کوچولو کم شد ، چون شاید پارت بعد فیک تموم شد از کجا معلوم ؟🤷🏻♀️😂 ]
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
{ P ۱۱ }
سریع از بغلش بیرون آمدی و اشکات رو پاک کردی و گفتی
ا/ت : من دیگه برم ، نامزدتت ناراحت میشه توعم برو " پاک کردن اشکاش "
تا میخواست تهیونگ حرفی بزنه از اونجا دور شدی .
" چند ساعت بعد "
تقریبا تمام مهمون ها رفته بودن ، اون چند نفر رو هم بدرقه کردی و تهیونگ همونجا خیره داشت بهت نگاه میکرد ، جوری که این نگاه ها روی مخت رفته بود .
ا/ت : نامزدت رفت ؟
ته : اره ، سوهی هم خوابیده
ا/ت : خوبه ، حالا تو برو
ته : باید باهات حرف بزنم ، ضروریه !
ا/ت : میدونم در مورد چی میخوای حرف بزنی ، و من نمیخوام در موردش حرف بزنم !
ته : ازت نظر نپرسیدم پرنسس ، دستور دادم !
از آخرین باری که با لحن و با این کلمه صدات میکرد ۵ سال گذشته بود ، و این لحنو خوب میشناختی ، اونم خیلی خوب !
ادامه دارد ...
[ این پارت یه کوچولو کم شد ، چون شاید پارت بعد فیک تموم شد از کجا معلوم ؟🤷🏻♀️😂 ]
شرط پارت بعد
20:« لایک ❤️
۵.۰k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.