خانواده جن زاده - پارت ۳
هان میخندد و رویش رو به لوسی برمیگرداند: خانواده باحالی داری
لوسی لبخند میزند. دختری از طبقه پایین به بالا میاید و به هان نگاه میکند: خوش اومدی
و رویش رو به اعضای خانواده برمیگرداند: هوی حیو.ونا! چرا به من بدبخت نگفتید مهمون دارید؟
پسر کوچولو از طبقه به پایین میآید و دختر رو بغل میکند: خاله! من یک آهنگ یاد گرفتم بزنم.
همه اعضای خانواده رویشان رو به سمت ماکی کوچولو کردن و با چشمانی پر از برق به ماکی نگاه میکردن
ماکی به طرف ارگی میرود و زمزمه میکند: سل سل دو سل سل دو...
وقتی آهنگ رو تمام میکند ، لوسی او را در بغل میگیرد: آفرین قهرمان کوچولو
میکی که کنار مبل نشسته میگوید: اون بتمنه نه قهرمان
- نه قهرمانه
-بتمن
-قهرمان
- بتمن
آویتا جلو میآید و ماکی رو بغل میکند: اصن اسپایدرمنه
-ادامه؟
لوسی لبخند میزند. دختری از طبقه پایین به بالا میاید و به هان نگاه میکند: خوش اومدی
و رویش رو به اعضای خانواده برمیگرداند: هوی حیو.ونا! چرا به من بدبخت نگفتید مهمون دارید؟
پسر کوچولو از طبقه به پایین میآید و دختر رو بغل میکند: خاله! من یک آهنگ یاد گرفتم بزنم.
همه اعضای خانواده رویشان رو به سمت ماکی کوچولو کردن و با چشمانی پر از برق به ماکی نگاه میکردن
ماکی به طرف ارگی میرود و زمزمه میکند: سل سل دو سل سل دو...
وقتی آهنگ رو تمام میکند ، لوسی او را در بغل میگیرد: آفرین قهرمان کوچولو
میکی که کنار مبل نشسته میگوید: اون بتمنه نه قهرمان
- نه قهرمانه
-بتمن
-قهرمان
- بتمن
آویتا جلو میآید و ماکی رو بغل میکند: اصن اسپایدرمنه
-ادامه؟
۴۱۰
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.