Part 4
ویو ریوجین :
یهو در اتاق پرو اونوری باز شد و یه دختر اومد بیرون .( دختره با د.د.ف )
د.د.ف: ددی خوب شدم ؟ ( لوس )
پسری که کنارم نشسته بود سرشو بلند کرد . اه اه اه حالم بد شد . ددی ؟ اوق ، لباس دختره خیلیییی باز بود . بابا یهو بره*نه میومدی دیگه .
& خیلی تح*ریک کنندست ، عالی شدی بیب
د.د.ف: میشه اون یکی هم پرو کنم ؟( فوق لوس )
& حتما بیبی
دختره رفت توی اتاق پرو و درو بست که همون موقع ات اومد بیرون . انقدر خوشگل شده بود از جام پریدم .
+ خوبه ؟
* واییییی قشنگم عالی شدی امشب قطعا همه نگاها رو توعه ( ذوق )
لباس اصلیش رو پوشید اومد بیرون منم رفتم تو تا پرو کنم . تعریف از خود نباشه ولی لباسه بدجوری بهم میاد . رفتم بیرون تا ات هم ببینه .
+ عررررررررررر چقدر بهت میاد واییی دختر خفن خودمههه
لبخندی زدم که نگاه های سنگینی رو روی خودم حس کردم .
+ من میرم حساب کنم توهم لباستو عوض کن بیا
* اوکی
سرمو این طرف و اون طرف برگردوندم که که یهو با پسره چشم تو چشم شدم . چند لحظه به هم خیره شده بودیم که در اتاق پرو باز شد و هردو به خودمون اومدیم . رفتم توی اتاق پرو و به دیوار تکیه دادم . قلبم تند میزد ولی دلیلش رو نمیدونستم . لباسم رو عوض کردم و اومدم بیرون . سرم پایین بود که خوردم به دختره .
د.د.ف: چته دختره هرزه ؟ زود باش معذرت خواهی کن
* به چه حقی به من میگی هرزه دختره .....( حرفش نصفه موند )
& یونا اتفاق مهمی نیوفتاده که بیا بریم ( یونا همین دختره ست )
د.د.ف: یعنی چی زود باش معذرت خواهی کن
* خدا رو خوش نیومده از دخترای هرزه معذرت خواهی کنم . روز خوش
اینو گفتم و از کنارشون رد شدم و رفتم پیش ات .
ویو ات :
به ریوجین خیلی لباسه میومد . رفتم حساب کردم و منتظر ریوجین موندم که صدای دعوا شنیدم . ریوجین بود ؟ میخواستم برم سمتشون که ریوجین یه تیکه انداخت و اومد و باهم از مغازه خارج شدیم .
+ دختر نمیدونستم انقدر خوب تیکه میندازی
* اوهوم ..
ادامه دارد ...
یهو در اتاق پرو اونوری باز شد و یه دختر اومد بیرون .( دختره با د.د.ف )
د.د.ف: ددی خوب شدم ؟ ( لوس )
پسری که کنارم نشسته بود سرشو بلند کرد . اه اه اه حالم بد شد . ددی ؟ اوق ، لباس دختره خیلیییی باز بود . بابا یهو بره*نه میومدی دیگه .
& خیلی تح*ریک کنندست ، عالی شدی بیب
د.د.ف: میشه اون یکی هم پرو کنم ؟( فوق لوس )
& حتما بیبی
دختره رفت توی اتاق پرو و درو بست که همون موقع ات اومد بیرون . انقدر خوشگل شده بود از جام پریدم .
+ خوبه ؟
* واییییی قشنگم عالی شدی امشب قطعا همه نگاها رو توعه ( ذوق )
لباس اصلیش رو پوشید اومد بیرون منم رفتم تو تا پرو کنم . تعریف از خود نباشه ولی لباسه بدجوری بهم میاد . رفتم بیرون تا ات هم ببینه .
+ عررررررررررر چقدر بهت میاد واییی دختر خفن خودمههه
لبخندی زدم که نگاه های سنگینی رو روی خودم حس کردم .
+ من میرم حساب کنم توهم لباستو عوض کن بیا
* اوکی
سرمو این طرف و اون طرف برگردوندم که که یهو با پسره چشم تو چشم شدم . چند لحظه به هم خیره شده بودیم که در اتاق پرو باز شد و هردو به خودمون اومدیم . رفتم توی اتاق پرو و به دیوار تکیه دادم . قلبم تند میزد ولی دلیلش رو نمیدونستم . لباسم رو عوض کردم و اومدم بیرون . سرم پایین بود که خوردم به دختره .
د.د.ف: چته دختره هرزه ؟ زود باش معذرت خواهی کن
* به چه حقی به من میگی هرزه دختره .....( حرفش نصفه موند )
& یونا اتفاق مهمی نیوفتاده که بیا بریم ( یونا همین دختره ست )
د.د.ف: یعنی چی زود باش معذرت خواهی کن
* خدا رو خوش نیومده از دخترای هرزه معذرت خواهی کنم . روز خوش
اینو گفتم و از کنارشون رد شدم و رفتم پیش ات .
ویو ات :
به ریوجین خیلی لباسه میومد . رفتم حساب کردم و منتظر ریوجین موندم که صدای دعوا شنیدم . ریوجین بود ؟ میخواستم برم سمتشون که ریوجین یه تیکه انداخت و اومد و باهم از مغازه خارج شدیم .
+ دختر نمیدونستم انقدر خوب تیکه میندازی
* اوهوم ..
ادامه دارد ...
۱۷.۴k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.