پارت 17

ادامه ویو یوری
خیلی استرس داشتم
ولی این که
تهیونگ کنارم بود
باعث شد
استرسم کم تر بشه
خ د: بچتون پسره

من و تهیونگ هر دوتامون تعجب کردیم
تهیونگ بیشتر
من و به خودش فشرد
_ دیدی گفتم نگران نباش
_ ببخشید اشکال نداره ازمایش دیروز و
نشونتون بدم که
مطمعن بشم همسرم مشکلی نداره
خ د: بله حتما

تهیونگ آزمایشو نشون داد
دکترم داشت نگاش میکرد
خ د: نه هیچ مشکلی ندارن بچتونم که نگاه کردم ضربان قلبش منظم بود
و مشکلی نداشت فقط چون لکن خانومتون کوچیکه انتخواب زایمان سزارین به نظرم بهتره
اما باز توی
ماه های آخر مشخص میشه
که برای سلامتی مادر و بچه چه نوع زایمانی خوبه
به منشی بگین که زمان بعدی و ماه بعد بزاره
_ بله ممنون

با تهیونگ از اتاق خارج شدیم تهیونگ رفت پیش منشی و وقت بعدی و گرفت
رفتیم سوار ماشین شدیم
رسیدیم خونه
لباسام و عوض کردم
دراز کشیده بودم
رو تخت
داشتم فک میکردم اسم بچرو چی بزارم
که تهیونگ اومد کنارم خوابید
_داشتی به چی فک میکردی
+فک میکرم اسم بچرو چی بزاریم
_ به چه نتیجه ای رسیدی؟
+هیچی پیدا نکردم
_نظرت چیه تو اینستا پست بزارم بگم آرمیا اسم انتخواب کنن از بینشون
یکی و انتخواب کنیم
+پیشنهاد خوبیه
_ بیا این ور تر پیش من تا اول استوری بزارم جنسیت و بگم