پارت۱
ویو جینا:
طبق معمول با صدای نحص ساعت از خواب بیدار شدم من یه کاراموزم که میخوام آیدل بشم من 5ماه توی کمپانی وای جی کاراموز بودم اما با هزارتا بدبختی انتقالی به کمپانی بیگ هیت گرفتم اونجا دختر قبول نمیکنن اما من با پارتی بازی پدرم قبول شدم البته اگر بابات برادر ریس جمهور کره باشه معلومه همه جا پارتی داری خب بگذریم بعد از 5دقیقه از تخت گرم و نرم دل کندم و رفتم سمت سرویس بعد از کار های مربوطه رفتم یه دوش 25مینی گرفتم به ساعت نگاه کردم ساعت 7:13 بود من ساعت 9باید تی کمپانی میبودم .نشتم جلوی آینه و ماه مشکی خیلی بلندم رو شونه کردم که وقتی وایمستادم روی زمین بودمن مول بلند دوست نداشتم امابراردم اجازه نمیده موهامو کوتاه کنم یه تیشرت آبی با شلوار گشاد سبز لجنی پوشیدم و رفتم پایین.
م.ج:سلام دختر گلم بیدار شدی
جینا:آره مامان جون اما داداشی وبابا کجان؟
م.ج:دخترم به بابات زنگ زدن کارش داشتن برای همین رفت داداشتم که هنوز خوابه تو بیا صبحونه بخور که 1ساعت دیگه باید بری کمپانی امروز روز اولت نباید دیر برسی
جینا: باشه مامان جون
ویو جینا:
صبحونمو خوردم و رفتم تا آماده بشم یه کراپ یاسی با شلوار بگ سفید پوشیدم موهامو دم اسبی کردم و یه کوچولو میکاپ کردم از اونجایی که خیلی خوشکلم زیاد میکاپ نمیکنم(اعتماد به مریخو نیگا)یه کیف کولی توسی م برادستم و توش گوشیوهنذفری یسری چیز میزه دیگه گذاشتم رفتم پایین که دیدم راننده در ماشینو برام باز کرد .
راننده:بفرماید خانم
جینا:نه خودم میرم
راننده :اما خانم
جینا :نذاشتم حرفش تموم بشه که گفتم نه خودم میخوام بره تازه به اسنپ هم زنگ زدم که همون موقع اسنپ اومد
فلش به رسیدن جینا به کمپانی
ویو جینا خیلی استرس داشتم که بادیدن اون استرسم هزار برابر شد اون کسی نبود جز ......
طبق معمول با صدای نحص ساعت از خواب بیدار شدم من یه کاراموزم که میخوام آیدل بشم من 5ماه توی کمپانی وای جی کاراموز بودم اما با هزارتا بدبختی انتقالی به کمپانی بیگ هیت گرفتم اونجا دختر قبول نمیکنن اما من با پارتی بازی پدرم قبول شدم البته اگر بابات برادر ریس جمهور کره باشه معلومه همه جا پارتی داری خب بگذریم بعد از 5دقیقه از تخت گرم و نرم دل کندم و رفتم سمت سرویس بعد از کار های مربوطه رفتم یه دوش 25مینی گرفتم به ساعت نگاه کردم ساعت 7:13 بود من ساعت 9باید تی کمپانی میبودم .نشتم جلوی آینه و ماه مشکی خیلی بلندم رو شونه کردم که وقتی وایمستادم روی زمین بودمن مول بلند دوست نداشتم امابراردم اجازه نمیده موهامو کوتاه کنم یه تیشرت آبی با شلوار گشاد سبز لجنی پوشیدم و رفتم پایین.
م.ج:سلام دختر گلم بیدار شدی
جینا:آره مامان جون اما داداشی وبابا کجان؟
م.ج:دخترم به بابات زنگ زدن کارش داشتن برای همین رفت داداشتم که هنوز خوابه تو بیا صبحونه بخور که 1ساعت دیگه باید بری کمپانی امروز روز اولت نباید دیر برسی
جینا: باشه مامان جون
ویو جینا:
صبحونمو خوردم و رفتم تا آماده بشم یه کراپ یاسی با شلوار بگ سفید پوشیدم موهامو دم اسبی کردم و یه کوچولو میکاپ کردم از اونجایی که خیلی خوشکلم زیاد میکاپ نمیکنم(اعتماد به مریخو نیگا)یه کیف کولی توسی م برادستم و توش گوشیوهنذفری یسری چیز میزه دیگه گذاشتم رفتم پایین که دیدم راننده در ماشینو برام باز کرد .
راننده:بفرماید خانم
جینا:نه خودم میرم
راننده :اما خانم
جینا :نذاشتم حرفش تموم بشه که گفتم نه خودم میخوام بره تازه به اسنپ هم زنگ زدم که همون موقع اسنپ اومد
فلش به رسیدن جینا به کمپانی
ویو جینا خیلی استرس داشتم که بادیدن اون استرسم هزار برابر شد اون کسی نبود جز ......
۲.۰k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.