وقتی پریودی و اعصاب نداری...p1
#سناریو #استری_کیدز #جونگین #هیونجین #فلیکس #هان #لینو #بنگچان #چانگبین
آهنگ مورد علاقتو پلی کرده بودی و در حال تمیز کردن اتاقت بودی؛با صدای آهسته با آهنگ همخونی میکردی.
÷ چجوری صدات انقدر قشنگه؟
سرتو به سمت فلیکس که توی دربند در ایستاده بود برگردوندی. لبخندی زدی و خواستی جوابشو بدی که رژگونه موردعلاقت از دستت سر خورد و شکست.
×یونگبوکاااا
÷ ای وای بزار کمکت ک...
با عصبانیت بهش خیره شدی
× نمیخواد برو بیرون*با صدای کنی بلند*
فلیکس بُهت زده نگاهت کرد
×همش تقصیر توعه
÷ یااا ات من که کاری نکردم
×گفتم از اتاق برو بیرون
÷ هی من متا...
در اتاقو محکم روش بستی و نزاشتی حرفشو تموم کنه. به رژگونه ای که حالا پودر شده بود نگاه کردی. بعد از مدتی صدات بلند شد و چیزی که گفته بودی از فلیکس پنهون نموند
×ازت متنفرم
و شروع به جمع کردن تیکه های رژگونه از روی زمین شدی.
•گذشت زمان•
×آخيش بلاخره تموم شد
گوشیتو از روی میز کنار تخت برداشتی تا ساعتو ببینی. ۲ ساعت از اون اتفاق گذشته بود اما هیچ خبری از فلیکس نبود. توی این دوساعت نه وارد اتاقت مشترکتون شده بود و نه حتی صدایی ازش میومد. مطمئن بودی که از رفتارت ناراحت شده و بهش حق میدادی. اما از اونجایی که توی دوران پریودیت بودی و زود عصبی میشدی امیدوار بودی درکت کنه.
در اتاق رو باز کردی و نگاهی به حال کردی و آشپزخونه گوشه خونه کردی.
×فلیکس؟
×عشقم خونه ای؟
هیچ جوابی نشنیدی. اما کتش هنوز روی جا لباسی کنار در بود. فکر کردی شاید توی اتاق کارِتون باشه. به سمت در اتاق رفتی و تقه ای زدی.
×میشه بیام تو؟
با اینکه صدایی از طرفش نیومد ولی آروم در رو باز کردی؛ با دیدنش لبخند کمرنگی زدی. هدفون روی گوشش بود و داشت روی آهنگش کار میکرد. به سمتش رفتی و از پشت بغلش کردی.
× من متاسفم
آهی از کلافگی کشیدی
×دست خودم نبود راستش فقط...
×پریودم و خب میدونی که سر چیزای کوچیک زود عصبی میشم
دستاتو از کمرش باز کرد و به سمتت برگشت.
آهنگ مورد علاقتو پلی کرده بودی و در حال تمیز کردن اتاقت بودی؛با صدای آهسته با آهنگ همخونی میکردی.
÷ چجوری صدات انقدر قشنگه؟
سرتو به سمت فلیکس که توی دربند در ایستاده بود برگردوندی. لبخندی زدی و خواستی جوابشو بدی که رژگونه موردعلاقت از دستت سر خورد و شکست.
×یونگبوکاااا
÷ ای وای بزار کمکت ک...
با عصبانیت بهش خیره شدی
× نمیخواد برو بیرون*با صدای کنی بلند*
فلیکس بُهت زده نگاهت کرد
×همش تقصیر توعه
÷ یااا ات من که کاری نکردم
×گفتم از اتاق برو بیرون
÷ هی من متا...
در اتاقو محکم روش بستی و نزاشتی حرفشو تموم کنه. به رژگونه ای که حالا پودر شده بود نگاه کردی. بعد از مدتی صدات بلند شد و چیزی که گفته بودی از فلیکس پنهون نموند
×ازت متنفرم
و شروع به جمع کردن تیکه های رژگونه از روی زمین شدی.
•گذشت زمان•
×آخيش بلاخره تموم شد
گوشیتو از روی میز کنار تخت برداشتی تا ساعتو ببینی. ۲ ساعت از اون اتفاق گذشته بود اما هیچ خبری از فلیکس نبود. توی این دوساعت نه وارد اتاقت مشترکتون شده بود و نه حتی صدایی ازش میومد. مطمئن بودی که از رفتارت ناراحت شده و بهش حق میدادی. اما از اونجایی که توی دوران پریودیت بودی و زود عصبی میشدی امیدوار بودی درکت کنه.
در اتاق رو باز کردی و نگاهی به حال کردی و آشپزخونه گوشه خونه کردی.
×فلیکس؟
×عشقم خونه ای؟
هیچ جوابی نشنیدی. اما کتش هنوز روی جا لباسی کنار در بود. فکر کردی شاید توی اتاق کارِتون باشه. به سمت در اتاق رفتی و تقه ای زدی.
×میشه بیام تو؟
با اینکه صدایی از طرفش نیومد ولی آروم در رو باز کردی؛ با دیدنش لبخند کمرنگی زدی. هدفون روی گوشش بود و داشت روی آهنگش کار میکرد. به سمتش رفتی و از پشت بغلش کردی.
× من متاسفم
آهی از کلافگی کشیدی
×دست خودم نبود راستش فقط...
×پریودم و خب میدونی که سر چیزای کوچیک زود عصبی میشم
دستاتو از کمرش باز کرد و به سمتت برگشت.
۳۹.۰k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.