پادشاه عذاب
#پادشاه_عذاب
#p۹
کوک:خو به راست ترین نقطه ی چپم
(اسم پدرشو یادم نمیاد با این میزارم@)
@: فقط خواستم بگم سرتو به پا
کوک:چه
یه گلوله زد تو شیشه ولی خو شیشه ها زد گلوله بود
کوک: حاجی جون دختر و دوستش تو خونه ان شلیک کنی هم دختر هم دوستش باهم میمیرم پس مثل آدم بیا تو حیات مبارزه کنیم
کوک قطع کرد
کوک:ات دوستتو ببر تو اتاق پشتی
ات:اما اون پدرمه
کوک:واسم مهم نیست فقط برو تو اتاق اون در فاکیم قفل کن
مینا افرادی آماده کن هرچی اسباب بازی داریم بده بهشون
(مینا مشاوره کوک و خوب کوکو دوست داره در قسمت های بعد متوجه میشین که دختر ی هرزه چیکار میکنه بعد کوک به تفنگ از جور چیزا میگن اسباب بازی)
مینا:چشم قربان(با اشوه)
کوک:خوب خوب خوب به به جناب کیم سوک ران(اسمش درسته؟)
@:دختر مو پس بده هر چقدر پول بخوای بهت میدم
کوک:فک کردی واسه پول گرفتمش؟ من در حدی دارم که میتونم دنیا رو بخرم من فقط واسه کشیدن تو به اینجا دختر تو گرفتم الان به دختر و هم دوستش نیازی ندارم
@: عوضی
کوک:وای که چقدر از این کلمه خوشم میاد ببریدش تو زیر زمین
کوک اومد تو آروم درو باز کردم
ات:کوک بابام
کوک:ات نمی خوام بهت آسیب بزنم پس برو تو اتاقت
ات:باشه (با بغض)
لیانا:من دیگه باید برم اتم ببخشید نمی خواستم تنهات بزارم ولی مامانم نمیزاره
بغضم ترکید رفتم بغل لیانا
لیانا:اروم باش ولی غلط نکنم جونگ کوک دوست داره(دوستای من حتی توی بدترین وضعیت😐)
ات:خفه شو(گریه)
لینا:این جاست که شاعر میفرماید میخوای گیه کنی گیه کن بیتبیت
خندم گرف
خلاصه بعد چند دقیقه لیانا رفت خونشون من رو تخت دراز کشیدم با گوشیم ور میرفتم که یهو درو زدن...
خ
م
ا
ر
ی
چنتا پارت دیگم میزارم
#p۹
کوک:خو به راست ترین نقطه ی چپم
(اسم پدرشو یادم نمیاد با این میزارم@)
@: فقط خواستم بگم سرتو به پا
کوک:چه
یه گلوله زد تو شیشه ولی خو شیشه ها زد گلوله بود
کوک: حاجی جون دختر و دوستش تو خونه ان شلیک کنی هم دختر هم دوستش باهم میمیرم پس مثل آدم بیا تو حیات مبارزه کنیم
کوک قطع کرد
کوک:ات دوستتو ببر تو اتاق پشتی
ات:اما اون پدرمه
کوک:واسم مهم نیست فقط برو تو اتاق اون در فاکیم قفل کن
مینا افرادی آماده کن هرچی اسباب بازی داریم بده بهشون
(مینا مشاوره کوک و خوب کوکو دوست داره در قسمت های بعد متوجه میشین که دختر ی هرزه چیکار میکنه بعد کوک به تفنگ از جور چیزا میگن اسباب بازی)
مینا:چشم قربان(با اشوه)
کوک:خوب خوب خوب به به جناب کیم سوک ران(اسمش درسته؟)
@:دختر مو پس بده هر چقدر پول بخوای بهت میدم
کوک:فک کردی واسه پول گرفتمش؟ من در حدی دارم که میتونم دنیا رو بخرم من فقط واسه کشیدن تو به اینجا دختر تو گرفتم الان به دختر و هم دوستش نیازی ندارم
@: عوضی
کوک:وای که چقدر از این کلمه خوشم میاد ببریدش تو زیر زمین
کوک اومد تو آروم درو باز کردم
ات:کوک بابام
کوک:ات نمی خوام بهت آسیب بزنم پس برو تو اتاقت
ات:باشه (با بغض)
لیانا:من دیگه باید برم اتم ببخشید نمی خواستم تنهات بزارم ولی مامانم نمیزاره
بغضم ترکید رفتم بغل لیانا
لیانا:اروم باش ولی غلط نکنم جونگ کوک دوست داره(دوستای من حتی توی بدترین وضعیت😐)
ات:خفه شو(گریه)
لینا:این جاست که شاعر میفرماید میخوای گیه کنی گیه کن بیتبیت
خندم گرف
خلاصه بعد چند دقیقه لیانا رفت خونشون من رو تخت دراز کشیدم با گوشیم ور میرفتم که یهو درو زدن...
خ
م
ا
ر
ی
چنتا پارت دیگم میزارم
۶.۸k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.