رمان عشق مافیای من پارت 32🔞🌈
_چطوره خودت شروع کنی؟ 😗
+باشه
_(لبشو خیلی آروم گذاشت روی لبم.... با تمام وجودم میبوسیدمش و دستمو بردم سمت اون لباس سک*سیش و از پشت لباسشو پاره کردم وقتی متوجه شد یه تکون کوچیک خورد انگار یه لحظه ترسید ولی ادامه میداد.... همینجور که داشتم میبوسیدمش دستمو گذاشتم روی کمرش و فشارش میدادم...)
+(وقتی لباسو پاره کرد ترسیدم واقعا اون لحظه خشن بود ولی پنهانش کردم و ادامه دادم... وقتی لمسم میکرد احساس عجیبی داشتم... یه حس جدید که نمیدونستم چیه...)
دستمو گرفت و انداخت دور گردنش بعد از یه مدت ازم خاست براش سا*ک بزنم و منم شروع کردم.... صدای نا*له هاش کم کم بلند شد.... موهامو توی دستاش گرفته بود و هدایتم میکرد و توی دهنم خودشو عقب و جلو میکرد... نفس کم آورده بودم ولی اجازه نداد که آل*تشو از توی دهنم در بیارم.... بعد از چند دقیقه دیگه نتونستم تحمل کنم با چشمام سعی کردم بهش برسونم که بهم اجازه بده و خوشبختانه فهمید.....
_(بندشو شکل دا*گی هدایت کردم و با دیدن حف*ره ی تنگش نتونستم تحمل کنم و سریع وار*دش کردم...)
+(اون بدون هیچ مقدمه ای واردم کرد و واقعا خیلی درد داشت بدون اینکه بخام جیغ خیلی بلندی زدم)
_هیشش بیبی آروم باش تازه شروع کردم😈فعلا نمیخام صدای نا*له بشنوم پس آروم باش🤫
+چشم ددیی...(دستم روی دهنم بود و خیلی تند عقب و جلو میکرد....)
_بیبی چطوره؟
+خیلی خوبه ددی...
_گفتم خوش میگذره بهت.... حالا که بیبی خوبی هستی میتونی نا*له کنی
+دستمو که برداشتم سریع ناله هام شروع شد... پایه های تخت میلرزیدن و اونم خشن تر میشد
+اآهههههههه ددیی😫
_ادامه بده بیبی میخام صدای نا*لهات توی کل عمارت بپیچه
+آهه ددی آرومتررر😫خیلی درد دارههه
_بیبی دیگه راه برگشتی نیست(وقتی اونجور تقلا میکرد و با نا*له های کوتاه حرف میزد قلبم تندتر براش میزد دوست داشتم چشماشو ببینم...)
اون بعد از چند تا اسپ*نک خیلی محکم منو برگردوند..... دوباره وار*دم کرد و محکم تر شروع به عقب و جلو کردن کرد
+چشمام نیمه باز بودن... آههههههههههههه دددیییی😫😫😫
_بیبی خیلی هاتییی... آههه
احساس کردم بین پاهام پر از خون شده.... یکم ترسناک بود ...
_(وقتی خون بین پاهاشو دیدم فهمیدم پر*دشو زدم و خیالم راحت بود که دست جی هون و سونگ جین نمیوفته)
+آهه ددی درد دارمم لطفا تمومش کنن😫🥺
_بیبی هنوز مونده نمیشه کهه باید تحمل کنی😈
+آهههه آهه
چند دقیقه ای گذشت...
....
#کیدراما #کیپاپ #زیبای_حقیقی #مونبین #بی_تی_اس #بلک_پینک #کوک #جیمین #تهیونگ #شوگا #جیهوپ #جین #نامجون #کره #جنی #لیسا #رزی #جیسو #پری_وزنه_بردار #قاشق_طلایی #قانون_پدرا #چالش #فلاور_دنس #آهنگ #سرگرمی #عاشقان_ماه #سرگرمی #باحال #زندگی #بازیگران #خوانندگان #روباه_نه_دم #گل_برفی
+باشه
_(لبشو خیلی آروم گذاشت روی لبم.... با تمام وجودم میبوسیدمش و دستمو بردم سمت اون لباس سک*سیش و از پشت لباسشو پاره کردم وقتی متوجه شد یه تکون کوچیک خورد انگار یه لحظه ترسید ولی ادامه میداد.... همینجور که داشتم میبوسیدمش دستمو گذاشتم روی کمرش و فشارش میدادم...)
+(وقتی لباسو پاره کرد ترسیدم واقعا اون لحظه خشن بود ولی پنهانش کردم و ادامه دادم... وقتی لمسم میکرد احساس عجیبی داشتم... یه حس جدید که نمیدونستم چیه...)
دستمو گرفت و انداخت دور گردنش بعد از یه مدت ازم خاست براش سا*ک بزنم و منم شروع کردم.... صدای نا*له هاش کم کم بلند شد.... موهامو توی دستاش گرفته بود و هدایتم میکرد و توی دهنم خودشو عقب و جلو میکرد... نفس کم آورده بودم ولی اجازه نداد که آل*تشو از توی دهنم در بیارم.... بعد از چند دقیقه دیگه نتونستم تحمل کنم با چشمام سعی کردم بهش برسونم که بهم اجازه بده و خوشبختانه فهمید.....
_(بندشو شکل دا*گی هدایت کردم و با دیدن حف*ره ی تنگش نتونستم تحمل کنم و سریع وار*دش کردم...)
+(اون بدون هیچ مقدمه ای واردم کرد و واقعا خیلی درد داشت بدون اینکه بخام جیغ خیلی بلندی زدم)
_هیشش بیبی آروم باش تازه شروع کردم😈فعلا نمیخام صدای نا*له بشنوم پس آروم باش🤫
+چشم ددیی...(دستم روی دهنم بود و خیلی تند عقب و جلو میکرد....)
_بیبی چطوره؟
+خیلی خوبه ددی...
_گفتم خوش میگذره بهت.... حالا که بیبی خوبی هستی میتونی نا*له کنی
+دستمو که برداشتم سریع ناله هام شروع شد... پایه های تخت میلرزیدن و اونم خشن تر میشد
+اآهههههههه ددیی😫
_ادامه بده بیبی میخام صدای نا*لهات توی کل عمارت بپیچه
+آهه ددی آرومتررر😫خیلی درد دارههه
_بیبی دیگه راه برگشتی نیست(وقتی اونجور تقلا میکرد و با نا*له های کوتاه حرف میزد قلبم تندتر براش میزد دوست داشتم چشماشو ببینم...)
اون بعد از چند تا اسپ*نک خیلی محکم منو برگردوند..... دوباره وار*دم کرد و محکم تر شروع به عقب و جلو کردن کرد
+چشمام نیمه باز بودن... آههههههههههههه دددیییی😫😫😫
_بیبی خیلی هاتییی... آههه
احساس کردم بین پاهام پر از خون شده.... یکم ترسناک بود ...
_(وقتی خون بین پاهاشو دیدم فهمیدم پر*دشو زدم و خیالم راحت بود که دست جی هون و سونگ جین نمیوفته)
+آهه ددی درد دارمم لطفا تمومش کنن😫🥺
_بیبی هنوز مونده نمیشه کهه باید تحمل کنی😈
+آهههه آهه
چند دقیقه ای گذشت...
....
#کیدراما #کیپاپ #زیبای_حقیقی #مونبین #بی_تی_اس #بلک_پینک #کوک #جیمین #تهیونگ #شوگا #جیهوپ #جین #نامجون #کره #جنی #لیسا #رزی #جیسو #پری_وزنه_بردار #قاشق_طلایی #قانون_پدرا #چالش #فلاور_دنس #آهنگ #سرگرمی #عاشقان_ماه #سرگرمی #باحال #زندگی #بازیگران #خوانندگان #روباه_نه_دم #گل_برفی
۸.۲k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.