جنگل یوسانگ
# جنگل یوسانگ
# ادامه پارت ۲۴
انگار دلش گرفتن دستش رو مثل اولین دیدارشون می خواست
اگه بلایی سر اونها میومد چی!
باید می رفت اما تنها نه
به سمت جیم رفت
_هی
جیم که مشغول آب خوردن بود با بستن درب بطری آب به سمتش برگشت
_هوم؟
_بیا بریم دنبالشون
با حرفش آبی که جیم در دهنش نگه داشته بود
از دهنش بیرون ریخت
_چی؟
_نگران نیستی واقعا
حق با ته بود اون نگران بود دوست صمیمیش گرفتار بود باید یه کاری می کرد
_بریم فردا طلوع شده می زنیم بیرون
ته خوشحال از همکاری جیم بغلش کرد
عقب کشید و همونطور که دست هاش رو شونه ی جیم بود لب زد
_بقیه بچه ها چی؟
گفت و جیم متفکرانه بهش خیره شد
_نه زیاد باشیم بدتره نامه می زاریم براشون
ته و جیم به سمت آماده کردن وسایلشون رفتن تا صبح را بیوفتن
...
# بی تی اس
# ادامه پارت ۲۴
انگار دلش گرفتن دستش رو مثل اولین دیدارشون می خواست
اگه بلایی سر اونها میومد چی!
باید می رفت اما تنها نه
به سمت جیم رفت
_هی
جیم که مشغول آب خوردن بود با بستن درب بطری آب به سمتش برگشت
_هوم؟
_بیا بریم دنبالشون
با حرفش آبی که جیم در دهنش نگه داشته بود
از دهنش بیرون ریخت
_چی؟
_نگران نیستی واقعا
حق با ته بود اون نگران بود دوست صمیمیش گرفتار بود باید یه کاری می کرد
_بریم فردا طلوع شده می زنیم بیرون
ته خوشحال از همکاری جیم بغلش کرد
عقب کشید و همونطور که دست هاش رو شونه ی جیم بود لب زد
_بقیه بچه ها چی؟
گفت و جیم متفکرانه بهش خیره شد
_نه زیاد باشیم بدتره نامه می زاریم براشون
ته و جیم به سمت آماده کردن وسایلشون رفتن تا صبح را بیوفتن
...
# بی تی اس
۲.۲k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.