👑💜
{رویای شیرین من}
پارت : 12
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
ویو راوی :
توی خوابگاه بنگتن همه چی آروم به نظر میومد ... ولی فقط به نظر میومد
تهیونگ هوار کشید :
- جوراب نارنجیممممممممم
رفت سمت اتاق جیمین :
- جیمینا
- ها
- جوراب نارنجی من و تو برداشتی؟
- نه
- مطمئن؟
- دست جونگ کوکه
- دست اون چرا؟
- دستگیره برای برداشتن قابلمه پیدا نکرد جوراب های تو روی زمین بود اونا رو برداشت و ازشون به عنوان دستگیره استفاده کرد
- مگه نمیخوایم 2 ساعت دیگه بریم؟
- آره ولی چون گشنش بود و شیرموز و کیک نداشتیم مجبور شد برای خودش سیب زمینی آپز بزاره
- مگه بلده؟
- فعلا که بلده
تهیونگ از اتاق جیمین بیرون رفت و اومد توی آشپزخونه دنبال جونگ کوک می گشت ولی پیداش نکرد و فقط با یه قابلمه و بشقابی که توش پوست سیب زمینی بود مواجه شد ؛ از نامجون پرسید که کجا رفته و گفت رفت دستشویی .
به دستشویی دوید و درش و یهو باز کرد که با جیغ جیهوپ مواجه شد و سریع در و بست ، درحالی که یکدونه زد تو سرش گفت :
- خدایا چشمان پاکم
جیهوپ عصبی از داخل سرویس بیرون اومد و گفت :
- سرویس بهداشتی یک محیط کاملا شخصی داره و نباید کسی عین گاو سرشو بندازه پایین و بیاد تو
- ببخشید دنبال جونگ کوک می گشتم
- رفت بیرون
- آها ممنون
- خواهش
و باز هم به سوی در دوید ، رفت توی حیاط خلوت و داد زد :
- جونگ کوکا
صدایی نشنید خواست دوباره داد بزنه که عقب عقبی اومد و خورد به یکی که داد بلندی زد وقتی برگشت دید جین بیهوش افتاده زمین ! کلی داد و هوار کشید تا کل اعضا اومدن بالای سر جین .
نامجون :
- ببین جین چیزیش بشه من می دونم تو
تهیونگ :
- خیله خب
جیهوپ :
- حالا هی هیچکاری نکن بیا دم رفتنی یهو فوران کردی
تهیونگ :
- بابا همش تقصیر جونگ کوکه ، یهو عین جن گم و گور میشه
همون موقع جونگ کوک در حالی که در ورودی رو می بست اومد داخل و دید جین پخش زمینه سریع خودشو رسوند و گفت :
- چه خبره چی شده؟ هیونگ هیونگ تو رو خدا چشاتو باز کن هر چی اذیتت کردم من و ببخش فقط چشاتو باز کن نمیر
بعد دید همه دارن پوکر نگاش می کنن که گفت :
- بابا چرا اینقدر بی تفاوت هستید نمی گید هیونگمون بمیره
تا خواست تنفس دهان به دهان بده نامجون پرتش کرد اون طرف
تهیونگ :
- با جوراب نارنجیم چه گهی خوردی؟
- راستش و بخوای سوخت انداختمش بیرون
- چییییی
نزدیک بود تهیونگم از حال بره که جونگ کوک گفت :
- خودتو نکش جوراب بود دیگه طلا که نبود
- از دار دنیا فقط یه دونه جوراب داشتم اونم انداختیش بیرون
جیهوپ :
- اشکال نداره باز می خریم
پی دی نیم در و باز کرد و گفت :
- بچه ها ... جین جینننننن
بعد کلی داد و هوار پی دی نیم جین افتخار داد و چشماشو باز کرد که اعضا کلی بغلش کردن و راه افتادن تا از هواپیما جا نمونن ...
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
پارت : 12
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
ویو راوی :
توی خوابگاه بنگتن همه چی آروم به نظر میومد ... ولی فقط به نظر میومد
تهیونگ هوار کشید :
- جوراب نارنجیممممممممم
رفت سمت اتاق جیمین :
- جیمینا
- ها
- جوراب نارنجی من و تو برداشتی؟
- نه
- مطمئن؟
- دست جونگ کوکه
- دست اون چرا؟
- دستگیره برای برداشتن قابلمه پیدا نکرد جوراب های تو روی زمین بود اونا رو برداشت و ازشون به عنوان دستگیره استفاده کرد
- مگه نمیخوایم 2 ساعت دیگه بریم؟
- آره ولی چون گشنش بود و شیرموز و کیک نداشتیم مجبور شد برای خودش سیب زمینی آپز بزاره
- مگه بلده؟
- فعلا که بلده
تهیونگ از اتاق جیمین بیرون رفت و اومد توی آشپزخونه دنبال جونگ کوک می گشت ولی پیداش نکرد و فقط با یه قابلمه و بشقابی که توش پوست سیب زمینی بود مواجه شد ؛ از نامجون پرسید که کجا رفته و گفت رفت دستشویی .
به دستشویی دوید و درش و یهو باز کرد که با جیغ جیهوپ مواجه شد و سریع در و بست ، درحالی که یکدونه زد تو سرش گفت :
- خدایا چشمان پاکم
جیهوپ عصبی از داخل سرویس بیرون اومد و گفت :
- سرویس بهداشتی یک محیط کاملا شخصی داره و نباید کسی عین گاو سرشو بندازه پایین و بیاد تو
- ببخشید دنبال جونگ کوک می گشتم
- رفت بیرون
- آها ممنون
- خواهش
و باز هم به سوی در دوید ، رفت توی حیاط خلوت و داد زد :
- جونگ کوکا
صدایی نشنید خواست دوباره داد بزنه که عقب عقبی اومد و خورد به یکی که داد بلندی زد وقتی برگشت دید جین بیهوش افتاده زمین ! کلی داد و هوار کشید تا کل اعضا اومدن بالای سر جین .
نامجون :
- ببین جین چیزیش بشه من می دونم تو
تهیونگ :
- خیله خب
جیهوپ :
- حالا هی هیچکاری نکن بیا دم رفتنی یهو فوران کردی
تهیونگ :
- بابا همش تقصیر جونگ کوکه ، یهو عین جن گم و گور میشه
همون موقع جونگ کوک در حالی که در ورودی رو می بست اومد داخل و دید جین پخش زمینه سریع خودشو رسوند و گفت :
- چه خبره چی شده؟ هیونگ هیونگ تو رو خدا چشاتو باز کن هر چی اذیتت کردم من و ببخش فقط چشاتو باز کن نمیر
بعد دید همه دارن پوکر نگاش می کنن که گفت :
- بابا چرا اینقدر بی تفاوت هستید نمی گید هیونگمون بمیره
تا خواست تنفس دهان به دهان بده نامجون پرتش کرد اون طرف
تهیونگ :
- با جوراب نارنجیم چه گهی خوردی؟
- راستش و بخوای سوخت انداختمش بیرون
- چییییی
نزدیک بود تهیونگم از حال بره که جونگ کوک گفت :
- خودتو نکش جوراب بود دیگه طلا که نبود
- از دار دنیا فقط یه دونه جوراب داشتم اونم انداختیش بیرون
جیهوپ :
- اشکال نداره باز می خریم
پی دی نیم در و باز کرد و گفت :
- بچه ها ... جین جینننننن
بعد کلی داد و هوار پی دی نیم جین افتخار داد و چشماشو باز کرد که اعضا کلی بغلش کردن و راه افتادن تا از هواپیما جا نمونن ...
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
۴.۴k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.