پارت سیزده
علامت ها:(ا/ت + )(هیون _)(سومین &)(یجی #)
(هانا ؛٫)(مایا ^)(لیسا $)( جیسو £)(فیلیکس π)
(چان ¢)(چانگبین ∆)(لینو ¶)(هان ✓)(سونگمین=)
(نینا°)(داداش ا/ت یا همون چا اون وو~)(سونگ کانگ ×)
که یهو اوپا اون وو داد زد
~بسه(داد)
~نینا از خونه من گمشو برو بیرون
°ولی
~گفتم گمشو بیرون(داد)
°باشه(رفت)
+اوپا اون وو عصبانی میشود (با لحن کیوتی)
~×دوتاشون باهم میخندن
+یا نخندید
×چشم
+وای حوصلم سر رفته بیایین بریم بیرون
×راست میگه
~باشه ولی کجا بریم
+شهربازی
×اره
~باشه آماده شید که بریم
+مرسیییی(میره تو اتاق)
از دید ا/ت
خب چی بپوشم آهان این خوبه(عکسشو میزارم)
یه میکاپ ملایم کردم
+خب من آمدم بریم
×بریم
~بریم
ویو شهربازی از دید ا/ت
داشتیم راه میرفتیم تا تصمیم بگیریم بریم کدوم بازی که یهو گوشیم زنگ خورد
+الو
_کجایی
+به تو مربوط نیست
_گفتم کجایی
+منم گفتم به تو مربوط نیست
_ا/ت نذار کاری که نمیخوام رو انجام بدم
+مثلاً میخوای چکار کنی
_شب میفهمی(گوشی رو قطع میکنه)
وایسین من بهتون نگفتم برا چی همه بابایه هیون جین برا چی کس خاصیه و واسه چی همه میگن مهمون مخصوص و از این حرفا خب حالا بهتون میگم بابایه هیون جین مافیاست و در اصل خوده هیون جین هم مافیاست و اون وو هم یعنی داداش ا/ت مافیاست ولی ا/ت خبر ندارم که این سه تا مافیان خب بریم سراغ ادامه فیک
+مرتیکه روانی(دلتم بخواد)
~کی بود
+هیون
×چش بود
+هیچی گفت کجایی
~اها خب بریم ..... بازی(حالا هر بار یکه خودتون میخوابید بزارید)
+اره
×موافقم
ویو بعد شهربازی موقع خواب از دید ا/ت(بخدا قبول دارم گشادم)
قرار بود امشباوپا سونی پیش اوپا اون وو بخوابه یعنی من تنهام لباس راحتی هام رو پوشیدم موهامو شونه کردم روتین پوستیم رو انجام دادم رفتم که بخوابم دراز کشیدم که یهو حس کردم دستی داره رویه کمرم نوازشم میکنه
+کیه
هیچکس نبود عجیب بلند شدم چراغا رو روشن کردم کسی نبود حتمی توهم زدم دوباره رفتم رو تختم دراز کشیدم که یهو یکی بلندم کردو و من و گرفت تو بغلش چون تاریک بود نمی تونستم ببینم گذاشتم رو شونش منم همش جیغ میزدم ولی کسی صدام و نمیشنید بایه پارچه چشمام و بست حس کردم که سوار ماشینی شدم چون نشسته بودم رو پایه یکی و اون کس دستور داد که حرکت کنه چقدر صداش آشناس
+تو کی
_هیششش بیبی بهت گفتم شب میفهمی
+هی..هیو..هیون جین
_به نعفته دیگه هیون جین صدام نکنی ددی صدام کنی
+خفه شو بزار برم(داد)
_بهتره ددی رو عصبی نکنی مگرنه بعد میبینی
+ولم کن(با گریه)
_هیششش کوچولو گریه نکن
+ترخدا ولم کن(با گریع)
_خفه شو ولت کنم که بری پیش اون مرتیکه عوضی(عربده)
+اون عوضی نیست(داد)
_خفه شو کاری نکن که همینجا کاری کنم که سه ماه نتونستی راه بری(عربده)
+چ..چی
_اره دیگه از این به بعد تو خانوم هوانگ ا/ت هستی فهمیدی
+(گریه)
_فهمیدی(عربده)
+اهق.ار هق اره(گریه)
_افرین
ببخشید این چند روز نتونستم داره بذارم خالم اصلا خوب نبود دوستم میخواد واسه همیشه بره آلمان بخاطر شغل باباش منم بخاطر همین حالم خوب نبود
(هانا ؛٫)(مایا ^)(لیسا $)( جیسو £)(فیلیکس π)
(چان ¢)(چانگبین ∆)(لینو ¶)(هان ✓)(سونگمین=)
(نینا°)(داداش ا/ت یا همون چا اون وو~)(سونگ کانگ ×)
که یهو اوپا اون وو داد زد
~بسه(داد)
~نینا از خونه من گمشو برو بیرون
°ولی
~گفتم گمشو بیرون(داد)
°باشه(رفت)
+اوپا اون وو عصبانی میشود (با لحن کیوتی)
~×دوتاشون باهم میخندن
+یا نخندید
×چشم
+وای حوصلم سر رفته بیایین بریم بیرون
×راست میگه
~باشه ولی کجا بریم
+شهربازی
×اره
~باشه آماده شید که بریم
+مرسیییی(میره تو اتاق)
از دید ا/ت
خب چی بپوشم آهان این خوبه(عکسشو میزارم)
یه میکاپ ملایم کردم
+خب من آمدم بریم
×بریم
~بریم
ویو شهربازی از دید ا/ت
داشتیم راه میرفتیم تا تصمیم بگیریم بریم کدوم بازی که یهو گوشیم زنگ خورد
+الو
_کجایی
+به تو مربوط نیست
_گفتم کجایی
+منم گفتم به تو مربوط نیست
_ا/ت نذار کاری که نمیخوام رو انجام بدم
+مثلاً میخوای چکار کنی
_شب میفهمی(گوشی رو قطع میکنه)
وایسین من بهتون نگفتم برا چی همه بابایه هیون جین برا چی کس خاصیه و واسه چی همه میگن مهمون مخصوص و از این حرفا خب حالا بهتون میگم بابایه هیون جین مافیاست و در اصل خوده هیون جین هم مافیاست و اون وو هم یعنی داداش ا/ت مافیاست ولی ا/ت خبر ندارم که این سه تا مافیان خب بریم سراغ ادامه فیک
+مرتیکه روانی(دلتم بخواد)
~کی بود
+هیون
×چش بود
+هیچی گفت کجایی
~اها خب بریم ..... بازی(حالا هر بار یکه خودتون میخوابید بزارید)
+اره
×موافقم
ویو بعد شهربازی موقع خواب از دید ا/ت(بخدا قبول دارم گشادم)
قرار بود امشباوپا سونی پیش اوپا اون وو بخوابه یعنی من تنهام لباس راحتی هام رو پوشیدم موهامو شونه کردم روتین پوستیم رو انجام دادم رفتم که بخوابم دراز کشیدم که یهو حس کردم دستی داره رویه کمرم نوازشم میکنه
+کیه
هیچکس نبود عجیب بلند شدم چراغا رو روشن کردم کسی نبود حتمی توهم زدم دوباره رفتم رو تختم دراز کشیدم که یهو یکی بلندم کردو و من و گرفت تو بغلش چون تاریک بود نمی تونستم ببینم گذاشتم رو شونش منم همش جیغ میزدم ولی کسی صدام و نمیشنید بایه پارچه چشمام و بست حس کردم که سوار ماشینی شدم چون نشسته بودم رو پایه یکی و اون کس دستور داد که حرکت کنه چقدر صداش آشناس
+تو کی
_هیششش بیبی بهت گفتم شب میفهمی
+هی..هیو..هیون جین
_به نعفته دیگه هیون جین صدام نکنی ددی صدام کنی
+خفه شو بزار برم(داد)
_بهتره ددی رو عصبی نکنی مگرنه بعد میبینی
+ولم کن(با گریه)
_هیششش کوچولو گریه نکن
+ترخدا ولم کن(با گریع)
_خفه شو ولت کنم که بری پیش اون مرتیکه عوضی(عربده)
+اون عوضی نیست(داد)
_خفه شو کاری نکن که همینجا کاری کنم که سه ماه نتونستی راه بری(عربده)
+چ..چی
_اره دیگه از این به بعد تو خانوم هوانگ ا/ت هستی فهمیدی
+(گریه)
_فهمیدی(عربده)
+اهق.ار هق اره(گریه)
_افرین
ببخشید این چند روز نتونستم داره بذارم خالم اصلا خوب نبود دوستم میخواد واسه همیشه بره آلمان بخاطر شغل باباش منم بخاطر همین حالم خوب نبود
۶.۲k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.