داستان فرار از عشق
داستان فرار از عشق
قسمت پنجم
ویو یانگ هی
بعد چند روز که افسرده شده بودم پدرم گفت یک مهمونی داریم شب برگزار میشه اما هیون پیدا نشده
ویو هیون سونگ
خسته شدم دیگه نمیدونم هیون کجاست اما فهمیدم وقت من و یانگ هی و سوفی میدونیم پادشاه من رو به عنوان محافظ شاه دوخت گذاشته برای امشب در مهمونی
♡ویو شب♡
شب شده همه اومده بودند چند ساعتی گذشت اما.............
قسمت پنجم
ویو یانگ هی
بعد چند روز که افسرده شده بودم پدرم گفت یک مهمونی داریم شب برگزار میشه اما هیون پیدا نشده
ویو هیون سونگ
خسته شدم دیگه نمیدونم هیون کجاست اما فهمیدم وقت من و یانگ هی و سوفی میدونیم پادشاه من رو به عنوان محافظ شاه دوخت گذاشته برای امشب در مهمونی
♡ویو شب♡
شب شده همه اومده بودند چند ساعتی گذشت اما.............
۳۶۹
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.