دوپارتی
#دوپارتی
بوسه های عمیق و خیسشون کاملا حواسشون رو پرت کرده بود که ناگهان دو پسر از روی صندلی روی زمین افتادن و قوطی های رنگ روی زمین ریخت.
تهیونگ روی پاهای جونگکوک نشسته بود و عمیقا لبای پسر رو میبوسید و مک میزد دست های رنگی شدشون روی بدن های هم میخزید.
قطعاً زیبا ترین نقاشی جهان اون صحنه بود،بوتی تهیونگ روی دیک مرد قرار گرفته بود و جلو کشیده میشد.
تهیونگ دستای رنگش رو روی لباس جونگکوک گذاشت و دکمه هاش رو باز کرد،دست های رنگیش روی بدن جونگکوک کشیده میشد و کاملا رنگیش میکرد.
جونگکوک سر پسر رو عقب برد و با چشمای خمار شده بهش خیره شد.
تهیونگ به اروم از روی پاهای جونگکوک بلند شد با اشاره پسر روی صورتش نشست و منتظر موند سوراخش با زبون داغ جونگکوک پر بشه.
پیراهم سفید رنگ تهیونگ از روی بازوهاش سر خورد و پایین اومد.
زبون داغ جونگکوک روی سوراخ پسر کشیده شد و ناله تهیونگ رو در آورد.
پسر کوچکتر زبونش رو ماهرانه توی سوراخ هیونگش فرو میکرد و سوراخ نبض داره پسر رومک میزد.
تهیونگ ناله های بلندش رو توی اتاق خالی میکزد و دستاش رو روی زمین گذاشت تا نیوفته.
بعد ازچند دقیقه جونگکوک زبونش رو از توی سوراخ پسر بیرون کشید و کمر باریکش رو بین دستاش گرفت
زیپ شلوارش رو باز کرد و پایین کشیدش.
_بیا اینجا دردونه
تهیونگ به ارومی روی پاهای جونگکوک نشست وبا مظلومیت نگاهش کرد،دیک جونگکوک توی سوراخ نبض داره پسر فرو رفت ونفس پسر رو بند آورد.
جونگکوک به سرعت شروع به ضربه زدن توی سوراخ داغ و خیسه پسر کرد.
+اوممم جونگکوکی
ضربه های محکمش رو به قسمت اسفنجی پسر کوبید،تهیونگ سرش رو عقب برد و چشمامو از لذت بست،دستای جونگکوک روی کمرش نشست وپسر رو محکم گرفت.
+کوکی-اههه-من-دارم-میاممم
جونگکوک به سرعت دستش رو روی دیک پسر گذاشت تا به ارگاسم نرسه
تهیونگ اخمی از درد کرد و به بازوی جونگکوک چنگ زد.
جونگکوک چند ضربه محکم داخله پسر کوبید و توی پسر به ارگاسم رسید.
انگشتت رو از روی دیک تهیونگ برداشت و با نیشخند به کام شیری رنگ پسر خیره شد.
روز بعد تصوریر زیبای دو پسر درحاله عشق بازی توی موزه ها خود نمیای میکرد و مردم برای دیدن اون اثر هنری سر و دست میشکوندن.
اما خالق واقعی اون اثر عشق و کشش شدیده بین اون دو پسر بود.
پایاننننن گیگیلیییییییییی من عاشق مادر اونی که گذارش کنه هستم
بوسه های عمیق و خیسشون کاملا حواسشون رو پرت کرده بود که ناگهان دو پسر از روی صندلی روی زمین افتادن و قوطی های رنگ روی زمین ریخت.
تهیونگ روی پاهای جونگکوک نشسته بود و عمیقا لبای پسر رو میبوسید و مک میزد دست های رنگی شدشون روی بدن های هم میخزید.
قطعاً زیبا ترین نقاشی جهان اون صحنه بود،بوتی تهیونگ روی دیک مرد قرار گرفته بود و جلو کشیده میشد.
تهیونگ دستای رنگش رو روی لباس جونگکوک گذاشت و دکمه هاش رو باز کرد،دست های رنگیش روی بدن جونگکوک کشیده میشد و کاملا رنگیش میکرد.
جونگکوک سر پسر رو عقب برد و با چشمای خمار شده بهش خیره شد.
تهیونگ به اروم از روی پاهای جونگکوک بلند شد با اشاره پسر روی صورتش نشست و منتظر موند سوراخش با زبون داغ جونگکوک پر بشه.
پیراهم سفید رنگ تهیونگ از روی بازوهاش سر خورد و پایین اومد.
زبون داغ جونگکوک روی سوراخ پسر کشیده شد و ناله تهیونگ رو در آورد.
پسر کوچکتر زبونش رو ماهرانه توی سوراخ هیونگش فرو میکرد و سوراخ نبض داره پسر رومک میزد.
تهیونگ ناله های بلندش رو توی اتاق خالی میکزد و دستاش رو روی زمین گذاشت تا نیوفته.
بعد ازچند دقیقه جونگکوک زبونش رو از توی سوراخ پسر بیرون کشید و کمر باریکش رو بین دستاش گرفت
زیپ شلوارش رو باز کرد و پایین کشیدش.
_بیا اینجا دردونه
تهیونگ به ارومی روی پاهای جونگکوک نشست وبا مظلومیت نگاهش کرد،دیک جونگکوک توی سوراخ نبض داره پسر فرو رفت ونفس پسر رو بند آورد.
جونگکوک به سرعت شروع به ضربه زدن توی سوراخ داغ و خیسه پسر کرد.
+اوممم جونگکوکی
ضربه های محکمش رو به قسمت اسفنجی پسر کوبید،تهیونگ سرش رو عقب برد و چشمامو از لذت بست،دستای جونگکوک روی کمرش نشست وپسر رو محکم گرفت.
+کوکی-اههه-من-دارم-میاممم
جونگکوک به سرعت دستش رو روی دیک پسر گذاشت تا به ارگاسم نرسه
تهیونگ اخمی از درد کرد و به بازوی جونگکوک چنگ زد.
جونگکوک چند ضربه محکم داخله پسر کوبید و توی پسر به ارگاسم رسید.
انگشتت رو از روی دیک تهیونگ برداشت و با نیشخند به کام شیری رنگ پسر خیره شد.
روز بعد تصوریر زیبای دو پسر درحاله عشق بازی توی موزه ها خود نمیای میکرد و مردم برای دیدن اون اثر هنری سر و دست میشکوندن.
اما خالق واقعی اون اثر عشق و کشش شدیده بین اون دو پسر بود.
پایاننننن گیگیلیییییییییی من عاشق مادر اونی که گذارش کنه هستم
۴.۹k
۲۵ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.