وقتی مادربزرگتون بچتون رو برده حموم و..
(خودتون خوب میدونید)
نامی: مادر جاننن اون یه بچسس پوستشش حساسههه تروخداا ولش کنیدد
جین: ا/ت فاتحه بچت رو خوندی؟
هوپی: واییی..واییی بدبخت شدیممم بچمون رفتت
شوگا: مادربزرگت چرا اینطوریه؟.. نمیبینه اون یه بچس؟
ا/ت: خیر متاسفانه
شوگا: پس بچم مرد :/
جیمین: بچممم به گاا رفتتت
ته: وقت اومد بیرون*.. عزیزم خوبی؟
&: پوستم میسوزه
ا/ت: عادیه عزیزم برای منم اینطوری بود 😅
کوک: خبب تو این مدت بریم واسه دخترمون یه داداش بیاریم؟.. اونم حداقل باید مث ما یه جوری درد بکشه دیگهه
ا/ت: چه ربطیی دارهه؟
کوک: بدو بدو*
نامی: مادر جاننن اون یه بچسس پوستشش حساسههه تروخداا ولش کنیدد
جین: ا/ت فاتحه بچت رو خوندی؟
هوپی: واییی..واییی بدبخت شدیممم بچمون رفتت
شوگا: مادربزرگت چرا اینطوریه؟.. نمیبینه اون یه بچس؟
ا/ت: خیر متاسفانه
شوگا: پس بچم مرد :/
جیمین: بچممم به گاا رفتتت
ته: وقت اومد بیرون*.. عزیزم خوبی؟
&: پوستم میسوزه
ا/ت: عادیه عزیزم برای منم اینطوری بود 😅
کوک: خبب تو این مدت بریم واسه دخترمون یه داداش بیاریم؟.. اونم حداقل باید مث ما یه جوری درد بکشه دیگهه
ا/ت: چه ربطیی دارهه؟
کوک: بدو بدو*
۱۵.۲k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.