🎨 ▫️نقاشی 🎨 The Lady of Shalott 👨🎨 John William Waterhouse
▫️"بانوی شالوت" نام شعری رمانتیک از "آلفرد تنیسون" (۱۸۰۹-۱۸۹۲) است. این شعر الهامگرفته از داستانی از مجموعه بزرگ افسانههای شاه آرتور (از پادشاهان بزرگ بریتانیا) است که دورهٔ قرون وسطی در میان مردم نقل میشد.
-این نقاشی که از افسانهٔ "اِلنِ آستلات" (قرن سیزدهم) الهام گرفته شده است، داستان بانوی جوانی است که در قلعهای در جزیرهٔ شالوت در نزدیکی شهر کاملوت(مرکز حکومت شاه آرتور) زندگی میکند.
-این بانو طلسم شده است، به طوری که نمیتواند دنیای بیرون را به طور مستقیم نگاه کند. او هر روز از طریق آینهای که در مقابل پنجرهای در بالای برج قرار دارد به دنیای بیرون مینگرد و آنچه را که میبیند بر روی قالیچهای میبافد.
-در یک روز پاییزی، او تصویر شوالیه لانسلو(از دوستان شاه آرتور) را در آینه میبیند و چنان جذب او میشود که با وجود آگاهی از طلسم، از پنجره به طور مستقیم به او نگاه میکند. آنگاه است که آینه میشکند، باد قالیچه را به هوا بلند میکند و بانوی شالوت شدت و نیروی طلسم را احساس میکند. او در طوفانی شدید قلعهاش را ترک میکند، قایقی را مییابد و نامش را بر روی آن حک میکند، بر آن مینشیند و سرود مرگش را زمزمه میکند. چندی بعد مردم کاملوت جنازهٔ او را در قایق مییابند و هنگامی که از هویت او آگاه میشوند اظهار تأسف میکنند. در همین حین لانسلو به قایق نزدیک میشود، او به مینگرد، اظهار میدارد که او صورت زیبایی داشت و برای او از خدا آمرزش میخواهد.
-این نقاشی که از افسانهٔ "اِلنِ آستلات" (قرن سیزدهم) الهام گرفته شده است، داستان بانوی جوانی است که در قلعهای در جزیرهٔ شالوت در نزدیکی شهر کاملوت(مرکز حکومت شاه آرتور) زندگی میکند.
-این بانو طلسم شده است، به طوری که نمیتواند دنیای بیرون را به طور مستقیم نگاه کند. او هر روز از طریق آینهای که در مقابل پنجرهای در بالای برج قرار دارد به دنیای بیرون مینگرد و آنچه را که میبیند بر روی قالیچهای میبافد.
-در یک روز پاییزی، او تصویر شوالیه لانسلو(از دوستان شاه آرتور) را در آینه میبیند و چنان جذب او میشود که با وجود آگاهی از طلسم، از پنجره به طور مستقیم به او نگاه میکند. آنگاه است که آینه میشکند، باد قالیچه را به هوا بلند میکند و بانوی شالوت شدت و نیروی طلسم را احساس میکند. او در طوفانی شدید قلعهاش را ترک میکند، قایقی را مییابد و نامش را بر روی آن حک میکند، بر آن مینشیند و سرود مرگش را زمزمه میکند. چندی بعد مردم کاملوت جنازهٔ او را در قایق مییابند و هنگامی که از هویت او آگاه میشوند اظهار تأسف میکنند. در همین حین لانسلو به قایق نزدیک میشود، او به مینگرد، اظهار میدارد که او صورت زیبایی داشت و برای او از خدا آمرزش میخواهد.
۸۶۱
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.