فیک مافیای من قسمت ۳
فیک مافیای من قسمت ۳
ا.ت:د...دارم میرم تهیونگو ببینم
رزی:ا.ت تو چیکار میکنی تنهایی داری میری پیش پسری که خانوادت هم نمیشناسنش(با داد و عصبانیت)
ا.ت:حالا که چی ولم کن میخام برم
رزی:تو هیچ جا نمیری گمشو برو بشین
ا.ت:چیکار میکنی به تو چه اصلا حسودیت میشه هرزه
رزی:نخیرم همینی که گفتم اومدی کره که منو ببینی یا ازین جن*ده بازیا در بیاری؟هان(با داد و عصبانیت)
ا.ت:دلم میخواد زندگی خودمه
رزی:الان میزنم تو دهنت گمشو برو بشین ا.ت
ویو ا.ت:با عصبانیت رفتم رو مبل نشستم نمیدونم این روانی هرزه چرا اینطوری میکنه اَه
...
ا.ت:د...دارم میرم تهیونگو ببینم
رزی:ا.ت تو چیکار میکنی تنهایی داری میری پیش پسری که خانوادت هم نمیشناسنش(با داد و عصبانیت)
ا.ت:حالا که چی ولم کن میخام برم
رزی:تو هیچ جا نمیری گمشو برو بشین
ا.ت:چیکار میکنی به تو چه اصلا حسودیت میشه هرزه
رزی:نخیرم همینی که گفتم اومدی کره که منو ببینی یا ازین جن*ده بازیا در بیاری؟هان(با داد و عصبانیت)
ا.ت:دلم میخواد زندگی خودمه
رزی:الان میزنم تو دهنت گمشو برو بشین ا.ت
ویو ا.ت:با عصبانیت رفتم رو مبل نشستم نمیدونم این روانی هرزه چرا اینطوری میکنه اَه
...
۱.۴k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.