Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
وقتی تنها بیرون رفتی…
part:1
_________________________________
ویو جولی
راستش چند وقتیه که تهیونگ اصلا باهام حرف نمیزنه انگار منو نادیده میگیره درکش نمیکنم با اینکه دوست دخترشم اصلا باهام حرف نمیزنه همش سرش تو گوشیه واقعا ازش خستم بخاطره همین بلند شدم رفتم پیشش
جولی:هی تهی
تهیونگ:هوم؟
جولی:میشه باهم حرف بزنیم؟
تهیونگ:نه کرا دارم بعدا حرف میزنیم
رفتم بیرون و نشستم …واقعا عجیب خیلی ازش خستم باید بهم اهمیت بده واقعا دوباره رفتم پیشش
جولی:تهی
تهیونگ:ها؟
جولی:بیا حرف بزنیم اصلا باهام حرف نمیزنی فقط پای گوشیتی:/
تهیونگ:خو کار دارم
جولی:یکم با من وقت بگذرون:/
تهیونگ:نه بعدا فعلا نه
جولی:تهیونگ واقعا راس میگم جدی میگم باهام خوب باش
تهیونگ:چرا نمیفهمی کار دارمممم*داد*
بغض کردم سریع رفتم بیرون درو سفت بستم رفتم روی کاناپه داری کشیدم و پتو رو کشیدم رو خودم
ویو تهیونگ
خودمم میدونم اصلا به جولی اهمیت نمیدم حق داره ناراحت بشه و این واقعا منو ناراحت میکنه نباید سرش داد میزدم واقعا …رفتم پیشش دیم خوابه بیدارش نکردم سروش بوسیدم و با صورته کیوتش خواب بود مثله فرشته ها…
_____________________________
خوب سلام ممکنه پارت بعدیشو بزارم
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
وقتی تنها بیرون رفتی…
part:1
_________________________________
ویو جولی
راستش چند وقتیه که تهیونگ اصلا باهام حرف نمیزنه انگار منو نادیده میگیره درکش نمیکنم با اینکه دوست دخترشم اصلا باهام حرف نمیزنه همش سرش تو گوشیه واقعا ازش خستم بخاطره همین بلند شدم رفتم پیشش
جولی:هی تهی
تهیونگ:هوم؟
جولی:میشه باهم حرف بزنیم؟
تهیونگ:نه کرا دارم بعدا حرف میزنیم
رفتم بیرون و نشستم …واقعا عجیب خیلی ازش خستم باید بهم اهمیت بده واقعا دوباره رفتم پیشش
جولی:تهی
تهیونگ:ها؟
جولی:بیا حرف بزنیم اصلا باهام حرف نمیزنی فقط پای گوشیتی:/
تهیونگ:خو کار دارم
جولی:یکم با من وقت بگذرون:/
تهیونگ:نه بعدا فعلا نه
جولی:تهیونگ واقعا راس میگم جدی میگم باهام خوب باش
تهیونگ:چرا نمیفهمی کار دارمممم*داد*
بغض کردم سریع رفتم بیرون درو سفت بستم رفتم روی کاناپه داری کشیدم و پتو رو کشیدم رو خودم
ویو تهیونگ
خودمم میدونم اصلا به جولی اهمیت نمیدم حق داره ناراحت بشه و این واقعا منو ناراحت میکنه نباید سرش داد میزدم واقعا …رفتم پیشش دیم خوابه بیدارش نکردم سروش بوسیدم و با صورته کیوتش خواب بود مثله فرشته ها…
_____________________________
خوب سلام ممکنه پارت بعدیشو بزارم
۷.۶k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.