چرا مرا بند نمی کنی به خودت؟
چرا مرا بند نمی کنی به خودت؟
من بند شدن می خواهم
من مالِ کسی شدن می خواهم...
تو می دانی مالِ کسی شدن یعنی چه؟
یعنی کسی هست که همیشه نگران از دست دادنت است،
یعنی تو تعلق داری به کسی،
یعنی نشانی داری
و هر وقت که گم شوی کسی هست که بگردد به دنبالت ، حوالی آن نشانی...
چرا مرا مال خودت نمی کنی؟
دستهایم منتظر است
چشم هایم دو دو میزند
شانه هایم سردش می شود
دلم هی شور می زند
و پاهایم بیقرار
و خاطراتت در پی هم، قطار...
بیا این بند
مرا بند کن به خودت
دلم بند شدن می خواهد ...
من بند شدن می خواهم
من مالِ کسی شدن می خواهم...
تو می دانی مالِ کسی شدن یعنی چه؟
یعنی کسی هست که همیشه نگران از دست دادنت است،
یعنی تو تعلق داری به کسی،
یعنی نشانی داری
و هر وقت که گم شوی کسی هست که بگردد به دنبالت ، حوالی آن نشانی...
چرا مرا مال خودت نمی کنی؟
دستهایم منتظر است
چشم هایم دو دو میزند
شانه هایم سردش می شود
دلم هی شور می زند
و پاهایم بیقرار
و خاطراتت در پی هم، قطار...
بیا این بند
مرا بند کن به خودت
دلم بند شدن می خواهد ...
۵.۳k
۰۱ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.