فیک کوک پارت ۱۱

جیمین ویو
داشتم از کافه میرفتم بیرون که چشمم به آسمان خورد بهش علامت دادم که بیاد بیرون بهم یه چشم قره رقت و اومد
*تو خسته نشدی
^از چی اپا ( غلیظ اپا رو گفت )
*تو نکبت .. من تو رو …
^من که کاری نکردم عزیزم
*من تو رو میکشم مطمئن باش
^ باشه
…
روزی که هوپ توی بار با ته صحبت کرد
/ خب خب کارا خانم
! ولم کن برم لطفا ( با گریه )
/ که رفتی داری رابطه کوک رو با خوانوادش خراب میکنی مه بیاد پیشت
! لطفا قسم میخورم از اینجا برم
/ از اینجا که میری ولی زنده نه ( خنده )
/ ته بیا اینو جمش کن
٪ چشم بیا اینجا ببینم
! نه لطفا خواهش میکنم
٪ زر نزن اعصاب ندارم الان که یه تیر تو مخت خالی کردم میفهمی نباید از این کارا میکردی
! لطفا نه نه نه لطف…
٪ هوپی هیونگ تموم شد
/ خوبه جنازش رو یکاریش بکنید کسی نفهمه
…
چانلی ویو
اون دختره اونجا چیکار می‌کرد دارم دیونه میشم اه
باید چیکار کنم به کی بگم اهان به هوپی اونا میگم شاید اون بتونه یکاری بکنه
/سلوم
# سلام خوبی اپا
/ مرسی خوبی چیزی شده تو که به من زنگ نمیزدی
# راستش باید یچزی بهت بگم میتونی بیای خونم
/ باشه تا یه ساعت دیگه اونجام
# مرسی
هوف اگه اگه اون دختره کاری بکنه چی
ایش به لیا نمیتونم بگم یه کاری میکنه
داشتم با خودم حرف میزدم که صدای در اومد
# های
/ های چیزی شده
# بیا تو بهت بگم
/ خب بگو
# اپا راستش قضیه …
…
# بنظرت چیکار کنم
/ نمیدونم راستش این دختره که میگی رو کوک میشناسی شاید بتونیم از اون کمک بگیریم
# مرسی اپا
/ به لیا گفتی
# نه نتونستم
/ خوبه خودمون حلش می‌کنیم من دیگه میرم
# مرسی هوپی اپا خدافظ