P³²
#رمان
#هفت_پسر_و_یک_دختر❤️🔥
#Bts
part32
ات جلوی الکسی رو گرفت..
الکسی: تو تو.. چطوزی این امکان نداره!
ات: فکر کنم تو خیلی منو دست کم گرفتی، بعدشم ما با هم قوی تریم..
(کل اعضا دست همدیگه رپ گرفتن و متحد شدن)
الکسی از شدت قدرت اونا به دیوار برخورد کرد و افتاد زمین، و شعله های اتش بنفش محو شد..
پلیس ها رسیدن و اون فرد رو دستگیر کردن....
پلیس: چطوری این اتفاق ها افتاد؟
(اعضا به هم نگاه کردن)
پلیس: خب بهتره دوربین هارو چک کنیم!
نفس توی سینه ی همه حبس شده بود..!
یهویی منیجر و وکیل اعضا وارد سالن میشه.
وکیل:اعضا با هیچ کس مصاحبه نمیکنن، برین کنار لطفا..
منیجر: شما حالتون خوبه؟ چیزیتون نشده؟
زود برین خونه، کنسرت هنوز پا برجاست!
نامجون: چطوری اخه؟
منیجر: اصلا ربطی نداره من که نمیتونم کنسرت فردا رو لغو کنم.
صدای وکیل از دور میومد.. داشت بحث میکرد
وکیل: هی، تا وقتی چیزی معلوم نشده حق ندارین این موضوع رو نشر بدین..
شنیدین چی گفتم؟! دوربین ها که خراب شدن من واقعا نمیدونم اینجا چخبره!
منیجر: فیلا زود سوار ماشین بشین و برین خونه..
(همه اعضا سوار ماشین شدن و به سمت خونه حرکت کردن)
ات: من باید گروه رو ترک کنم!
از کجا معلوم سریع بعد من شمارو به کشتن ندم ها؟!
از اولم نباید میومدم..
جیهوپ: انقدر خودتو اذیت نکن.. تقصیر تو که نیست...
ات: چطور میگی همه اینا تقصیر منه!
نامجون: اگه قراره کسی مقصر باشه، مقصر منم!
#هفت_پسر_و_یک_دختر❤️🔥
#Bts
part32
ات جلوی الکسی رو گرفت..
الکسی: تو تو.. چطوزی این امکان نداره!
ات: فکر کنم تو خیلی منو دست کم گرفتی، بعدشم ما با هم قوی تریم..
(کل اعضا دست همدیگه رپ گرفتن و متحد شدن)
الکسی از شدت قدرت اونا به دیوار برخورد کرد و افتاد زمین، و شعله های اتش بنفش محو شد..
پلیس ها رسیدن و اون فرد رو دستگیر کردن....
پلیس: چطوری این اتفاق ها افتاد؟
(اعضا به هم نگاه کردن)
پلیس: خب بهتره دوربین هارو چک کنیم!
نفس توی سینه ی همه حبس شده بود..!
یهویی منیجر و وکیل اعضا وارد سالن میشه.
وکیل:اعضا با هیچ کس مصاحبه نمیکنن، برین کنار لطفا..
منیجر: شما حالتون خوبه؟ چیزیتون نشده؟
زود برین خونه، کنسرت هنوز پا برجاست!
نامجون: چطوری اخه؟
منیجر: اصلا ربطی نداره من که نمیتونم کنسرت فردا رو لغو کنم.
صدای وکیل از دور میومد.. داشت بحث میکرد
وکیل: هی، تا وقتی چیزی معلوم نشده حق ندارین این موضوع رو نشر بدین..
شنیدین چی گفتم؟! دوربین ها که خراب شدن من واقعا نمیدونم اینجا چخبره!
منیجر: فیلا زود سوار ماشین بشین و برین خونه..
(همه اعضا سوار ماشین شدن و به سمت خونه حرکت کردن)
ات: من باید گروه رو ترک کنم!
از کجا معلوم سریع بعد من شمارو به کشتن ندم ها؟!
از اولم نباید میومدم..
جیهوپ: انقدر خودتو اذیت نکن.. تقصیر تو که نیست...
ات: چطور میگی همه اینا تقصیر منه!
نامجون: اگه قراره کسی مقصر باشه، مقصر منم!
۲.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.