شب خاص. Part 16
#شب_خاص. Part 16
ویو جیمین•
از کارم اصلا مطمئن نبودم ولی غرورمو کنار گذاشتم و از یونگی درخواست کردم تا باهاش کمی صحبت کنم وارد بالکن شدیم دور از چشم بقیه چون نمیدونستم قراره آخرش چجوری خطم بشه
جیمین:چیزه من صدات زدم چون
یونگی:چون..
جیمین:چون می خواستم در مورد یه چیزی باهات حرف بزنم
یونگی:بگو چی میخوای بگی
جیمین:اممم دمورد اتفاقی که تو دستشویی افتاد....چرا اونکارو کردی؟
یونگی:ببین تو یه امگایی و رایحه تو برام خیلی آرامبخشه و....
جیمین:تو هم رایحه خیلی خوبی داری او به الفایه سطح R هستی و قدرت زیادی نسبت به خیلی از آلفا ها داری و این ویژگی هات منو از خود بی خودم میکنه و.....
ویو جیمین•
داشتم حرف میزدم که یهو گرمایی روی بدنم حس کردم این یونگی بود که منو تو آغوشش کشیده بود و موهامو عمیق میبویید اول تعجب کردم ولی به این بغل نیاز داشتم پس خودمو به آغوشش سپردم
ویو یونگی•
خیلی بانمک داشتم حرف میزد و از من تعریف میکرد دیگه نتونستم تحمل کنم و بغلش کردم موهاشو با تمام قدرتم بوییدم و رایحشو وارد ریه هام کردم همون موقع آتیش بازی شروع شد قشنگ روبه رومون
جیمین:خیلی قشنگه(آروم)
یونگی:دوسش داری؟
جیمین:اره ولی(کمی مکث)ولی تورو بیشتر(خجالتی)
یونگی:منم دوستت دارم موچی
جیمین:این دیگه چه لقبیه(خنده)
یونگی:چون مثل موچی خوردنی و بامزه هستی(لبخند)
آروم کمی از بغلم جداش کردم و .....
لایک یادتون نره خوشگلا 💖✨
پارت بعدی هیجان انگیزه پس برای پارت بعد لایک کنید تا زود تر بزارم☄️🫰
ویو جیمین•
از کارم اصلا مطمئن نبودم ولی غرورمو کنار گذاشتم و از یونگی درخواست کردم تا باهاش کمی صحبت کنم وارد بالکن شدیم دور از چشم بقیه چون نمیدونستم قراره آخرش چجوری خطم بشه
جیمین:چیزه من صدات زدم چون
یونگی:چون..
جیمین:چون می خواستم در مورد یه چیزی باهات حرف بزنم
یونگی:بگو چی میخوای بگی
جیمین:اممم دمورد اتفاقی که تو دستشویی افتاد....چرا اونکارو کردی؟
یونگی:ببین تو یه امگایی و رایحه تو برام خیلی آرامبخشه و....
جیمین:تو هم رایحه خیلی خوبی داری او به الفایه سطح R هستی و قدرت زیادی نسبت به خیلی از آلفا ها داری و این ویژگی هات منو از خود بی خودم میکنه و.....
ویو جیمین•
داشتم حرف میزدم که یهو گرمایی روی بدنم حس کردم این یونگی بود که منو تو آغوشش کشیده بود و موهامو عمیق میبویید اول تعجب کردم ولی به این بغل نیاز داشتم پس خودمو به آغوشش سپردم
ویو یونگی•
خیلی بانمک داشتم حرف میزد و از من تعریف میکرد دیگه نتونستم تحمل کنم و بغلش کردم موهاشو با تمام قدرتم بوییدم و رایحشو وارد ریه هام کردم همون موقع آتیش بازی شروع شد قشنگ روبه رومون
جیمین:خیلی قشنگه(آروم)
یونگی:دوسش داری؟
جیمین:اره ولی(کمی مکث)ولی تورو بیشتر(خجالتی)
یونگی:منم دوستت دارم موچی
جیمین:این دیگه چه لقبیه(خنده)
یونگی:چون مثل موچی خوردنی و بامزه هستی(لبخند)
آروم کمی از بغلم جداش کردم و .....
لایک یادتون نره خوشگلا 💖✨
پارت بعدی هیجان انگیزه پس برای پارت بعد لایک کنید تا زود تر بزارم☄️🫰
۱.۲k
۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.