پارت ۶
ویو تهیونگ
دیدم خوابش برده براید استایل بغلش کردم که یه زخم بزرگ که فکر کنم عمیق بود روی پهلوش دیدم . لباس براش پشوندم ( اسلاید ۲) این تنها لباسی بود که اندازش بود ولی خیلی گوگولی شده بود . گذاشتمش رو تخت ، لباس پوشیدم و کنارش خوابیدم
ویو کوک
بعد از اینکه زیر دلمو ماساژ داد همه جا سیاه شد . نمیدونم چقدر گذشت که چشمامو باز کردم که نور کور کننده ای زد تو چشمم و فهمیدم صبح شده . یکم هیچی ندیدم ولی بعدش چهره ی کیوت تهیونگ رو جلوم دیدم . یکم بهش خیره شدم که بیدار شد .
_ بیدار شدی بانی ؟
× ایمممممم بانی ؟
_ آره بانی . این لقب جدیدته
موهام جلوی یکی از چشمامو پوشونده بود و با چشم دیگر بهش خیره شده بودم . با دستش موهامو کنار زد
_ بهتر شد . هردو چشمت قشنگن هردو رو نشون بده
×با....باشه
_ خوب نمیخوای بهم بگی ؟
رو تخت نشسته بودم
× چی رو ؟
خرید روم و دستاشو رو دور کمرم حلقه کرد
_ چرا میخواستی برگردی پیش اون سئون اشغال ؟
× خو...خو...خوب
دستش رو گذاشت روی زخمم و یکم فشار داد که خیلی خیلی درد گرفت
× اییییی(زیر لب)
_ اون این کارو باهات کرده ؟
× چی ؟....نه
_ پس میخوای بهم دروغ بگی
پاشد رفت دم در
_ راستی میدونم جیهوپ برادرته باهاش راحت باش
از اتاق رفت بیرون و.........
دیدم خوابش برده براید استایل بغلش کردم که یه زخم بزرگ که فکر کنم عمیق بود روی پهلوش دیدم . لباس براش پشوندم ( اسلاید ۲) این تنها لباسی بود که اندازش بود ولی خیلی گوگولی شده بود . گذاشتمش رو تخت ، لباس پوشیدم و کنارش خوابیدم
ویو کوک
بعد از اینکه زیر دلمو ماساژ داد همه جا سیاه شد . نمیدونم چقدر گذشت که چشمامو باز کردم که نور کور کننده ای زد تو چشمم و فهمیدم صبح شده . یکم هیچی ندیدم ولی بعدش چهره ی کیوت تهیونگ رو جلوم دیدم . یکم بهش خیره شدم که بیدار شد .
_ بیدار شدی بانی ؟
× ایمممممم بانی ؟
_ آره بانی . این لقب جدیدته
موهام جلوی یکی از چشمامو پوشونده بود و با چشم دیگر بهش خیره شده بودم . با دستش موهامو کنار زد
_ بهتر شد . هردو چشمت قشنگن هردو رو نشون بده
×با....باشه
_ خوب نمیخوای بهم بگی ؟
رو تخت نشسته بودم
× چی رو ؟
خرید روم و دستاشو رو دور کمرم حلقه کرد
_ چرا میخواستی برگردی پیش اون سئون اشغال ؟
× خو...خو...خوب
دستش رو گذاشت روی زخمم و یکم فشار داد که خیلی خیلی درد گرفت
× اییییی(زیر لب)
_ اون این کارو باهات کرده ؟
× چی ؟....نه
_ پس میخوای بهم دروغ بگی
پاشد رفت دم در
_ راستی میدونم جیهوپ برادرته باهاش راحت باش
از اتاق رفت بیرون و.........
۵.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.