شروع بی پایان
پارت ۳
گوشیشو برداشت و به یکی زنگ زد و گفت میتونی بیای
بعد چند لحظه در تیک تیک کرد و یکی اومد تو خیلی قد بلند و خوشگل بود
به کوک گفت این همون ات هس کوک اره روبه من کرد و گفت سلام من کیم نامجون هستم میتونی نامجون صدام کنی
بعد اومد جلوم خم شد و خیره به چشمام نگاه کرد و گفت:پوست و لبو گردنت برا بوسیدن خوبه
+چیییییی
بر گشت طرف کوک و گفت :میتونم ببرمش کوک :اگه کاری بش نداری اوک نامی: کار که دارم میخوام ببینم چه جوریه
کوک: پس همینجا بمون و امتحان کن نامی: اوک نزدیکتر شد از ترس به عقب افتادم دستاشو گذاشت کنار گوشام و صورتشو بهم نزدیک تر کرد
نامی : ناراحت نمیشی هر کاری بات کنم +منظورت چیه نامی:برا خودم باشی و هر کاری دوس دارم بات بکنم +نمیدونم نامی:پس تا شروع میکنم فکر کن +چیو شروع کنی نامی:طمع چشی تو
اینم از این بقیه رو فردا براتون میزارم
گوشیشو برداشت و به یکی زنگ زد و گفت میتونی بیای
بعد چند لحظه در تیک تیک کرد و یکی اومد تو خیلی قد بلند و خوشگل بود
به کوک گفت این همون ات هس کوک اره روبه من کرد و گفت سلام من کیم نامجون هستم میتونی نامجون صدام کنی
بعد اومد جلوم خم شد و خیره به چشمام نگاه کرد و گفت:پوست و لبو گردنت برا بوسیدن خوبه
+چیییییی
بر گشت طرف کوک و گفت :میتونم ببرمش کوک :اگه کاری بش نداری اوک نامی: کار که دارم میخوام ببینم چه جوریه
کوک: پس همینجا بمون و امتحان کن نامی: اوک نزدیکتر شد از ترس به عقب افتادم دستاشو گذاشت کنار گوشام و صورتشو بهم نزدیک تر کرد
نامی : ناراحت نمیشی هر کاری بات کنم +منظورت چیه نامی:برا خودم باشی و هر کاری دوس دارم بات بکنم +نمیدونم نامی:پس تا شروع میکنم فکر کن +چیو شروع کنی نامی:طمع چشی تو
اینم از این بقیه رو فردا براتون میزارم
۲.۱k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲