مرد پشت نقاب...
پارت 14
+مهمه دیگه نپرس فقط بگو چیکار کنم باباش بهم اعتماد کنه
3مگه داری میری خواستگاری؟
+بگووو
3زهر خر
3خب ببین یکم سخته ولی کلی راه هست. چون باید سالم اینکارو انجام بدی پلن A میشه اصولی انجام دادنش و پلن B که پر صورت شکست خوردن پلن ای انجام میشه، از راه غیر اصولی شه.
3پلن ای واجب تره چون خودتم گفتی که باباش خیلی آدم قانونی و فلانیه پس این پلن اگه درس انجام شه خوب میگیره
گیلاس مشروب تو دستشو کشیدم و خودم ازش خوردم و جواب دادم
+خبببب حالااا پلن ای چیه؟
3اولین مرحلش اینه که بری به دیدار پدرش.
تا آخر مهمونی کوئین(اسم پسر عموشه اسم گیر نیاوردم اینو گذاشتم) نکاتی که لازم بودو گفت و حتی وقتی مهمونی تموم شد قرار شد بقیشو فردا بیاد اینجا و دوباره بگه منم تکلیفم روشن شد و فهمیدم قدم اولم برای این هدف چیه.
حقیقتا ادمی نبودم که از کسی کمک بخوام و همیشه کارامو تنها انجام میدادم ولی اینبار واقعا مغزم قفل بود ولی عجیب ترش اینجاس که خودمم نمیدونم چرا میخوام اعتماد پدر لیان رو جلب کنم! آخه به چه دلیل؟!
فردا تایم مدرسه...
ویو لیانا
از ساعت هفت مدرسه بودم و چون کلاس اول ساعت هشت بود رفتم کتابخونه و برا امتحان یکم درس خوندم.
اخراش که یه ربع مونده بود به هشت وسایلمو جمع کردم و از کتابخونه مدرسه اومدم بیرون و درست دم در کوک رو دیدم که ظاهر میخواست بیاد تو
+اومدی! صبح بخیر. داشتم میومدم پیشت
-مرسی صبح توهم بخیر. دیگه کارم تقریبا تموم شده این درسه آسون بود
کوک دوتا آبمیوه دستش بود که یکیشو داد به من و اون پرتقالی بود، یعنی آبمیوه مورد علاقم.
من عاشق میوه پرتقال و آب پرتقال بودم بخاطر همین کوک هروقت میخواست آبمیوه بگیره برا من آب پرتقال میگرفت. خودشم معمولا شیرموز میخرید و سر این دعوامون میشد که چرا برا خودش شیرموز خریده ولی برا من آب پرتقال و کل کل مون میشد که باید عدالت رعایت شه و یا اون آبمیوه بگیره یا من شیرموز. آخرشم کارمون به کتک و فحش ناموسی میکشه ولی این دلیل نمیشه که نصف شیرموز کوکی رو من نخورم!
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
+مهمه دیگه نپرس فقط بگو چیکار کنم باباش بهم اعتماد کنه
3مگه داری میری خواستگاری؟
+بگووو
3زهر خر
3خب ببین یکم سخته ولی کلی راه هست. چون باید سالم اینکارو انجام بدی پلن A میشه اصولی انجام دادنش و پلن B که پر صورت شکست خوردن پلن ای انجام میشه، از راه غیر اصولی شه.
3پلن ای واجب تره چون خودتم گفتی که باباش خیلی آدم قانونی و فلانیه پس این پلن اگه درس انجام شه خوب میگیره
گیلاس مشروب تو دستشو کشیدم و خودم ازش خوردم و جواب دادم
+خبببب حالااا پلن ای چیه؟
3اولین مرحلش اینه که بری به دیدار پدرش.
تا آخر مهمونی کوئین(اسم پسر عموشه اسم گیر نیاوردم اینو گذاشتم) نکاتی که لازم بودو گفت و حتی وقتی مهمونی تموم شد قرار شد بقیشو فردا بیاد اینجا و دوباره بگه منم تکلیفم روشن شد و فهمیدم قدم اولم برای این هدف چیه.
حقیقتا ادمی نبودم که از کسی کمک بخوام و همیشه کارامو تنها انجام میدادم ولی اینبار واقعا مغزم قفل بود ولی عجیب ترش اینجاس که خودمم نمیدونم چرا میخوام اعتماد پدر لیان رو جلب کنم! آخه به چه دلیل؟!
فردا تایم مدرسه...
ویو لیانا
از ساعت هفت مدرسه بودم و چون کلاس اول ساعت هشت بود رفتم کتابخونه و برا امتحان یکم درس خوندم.
اخراش که یه ربع مونده بود به هشت وسایلمو جمع کردم و از کتابخونه مدرسه اومدم بیرون و درست دم در کوک رو دیدم که ظاهر میخواست بیاد تو
+اومدی! صبح بخیر. داشتم میومدم پیشت
-مرسی صبح توهم بخیر. دیگه کارم تقریبا تموم شده این درسه آسون بود
کوک دوتا آبمیوه دستش بود که یکیشو داد به من و اون پرتقالی بود، یعنی آبمیوه مورد علاقم.
من عاشق میوه پرتقال و آب پرتقال بودم بخاطر همین کوک هروقت میخواست آبمیوه بگیره برا من آب پرتقال میگرفت. خودشم معمولا شیرموز میخرید و سر این دعوامون میشد که چرا برا خودش شیرموز خریده ولی برا من آب پرتقال و کل کل مون میشد که باید عدالت رعایت شه و یا اون آبمیوه بگیره یا من شیرموز. آخرشم کارمون به کتک و فحش ناموسی میکشه ولی این دلیل نمیشه که نصف شیرموز کوکی رو من نخورم!
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
۱۱.۷k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.