6در خوابگاه بی تی اس چه میگذرد...
پارت 6
در خوابگاه بی تی اس چه میگذرد....
---------------------------
بورام:میشه فقط خفه شیییییننن؟
کوک:این باز چشه؟
جی هوپ در حالی ک داره کانالا رو بالا پایین میکنه و دنبال ی فیلم خوبه:هیچی باز هورموناش به هم ریخته..
کوک :اوه اوه...بم بیا اینور بورام امروز حوصله بازی نداره...
بورام در حالی ک روی مبل نشسته و منتظره تا به یچچی گیر بده داد میزنه:تهیوووووونگگگگ بیا یونتانو ببر اونور الان از وسط دو نصفش میکنمممممم
تهیونگ سراسیمه میاد توی پذیرایی و با رعایت فاصله از بورام یونتانو میبره توی اتاق
بورام:چرا همتون یجوری فاصله میگیرین انگار من هیولام؟
جیهوپ:بورام شاید خودت متوجه نشی ولی وقتی پر*یود میشی خیلی سگ میشی...
بورام:نبابا منکه اینقد مهربونم...
جین:اره از جای کبودی روی بازوم از سری پیشت معلومه چقد مهربونی
بورام:اون تقصیر خودت بود ک رو اعصابم رفتی
جین:چرااا؟من فقط از کنارت رد شدم...
جیهوپ:خب نباید رد میشدی عزیزم ...
بورام:درسته...
نامجون یه کاسه نارنگی میزاره پیشت و سریع دور میشه...
بورام :نترس کاریت ندارم ...
نامجون:فقط سریع بخورویتامین بگیری تا قبل از اینکه یونگی بیاد بیرون یکم اعصابت اروم شه دوباره نپرین به هم ...
بورام در حال نارنگی خوردن :نبابا اون خو دسستشوییش 3 ساعت طول میکشه...
یونگی:کسی راجب من صحبت کرد؟
نامجون:اوه اوه نارنگیا رو قایم کن...
بورام با دهن پر:نمیخواااممم
یونگی وارد پذیرایی میشه و به بورام و نارنکیا نگاه میکنه ...
یونگی:نوش جونت...
ننامجون و جین و جی هوپ و بورام با هم:جانمممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نامجون:هیونگ حالت خوبه؟مطمئنی نارنگی نمیخوای؟
یونگی:میتونم بعدا هم بخرم ولی نمیتونم دوباره یه گردن نو بخررم.مگه نه بورام؟
بورام:درسته...
خب خخب ببخشید بد شد عجله ای نوشتم
در خوابگاه بی تی اس چه میگذرد....
---------------------------
بورام:میشه فقط خفه شیییییننن؟
کوک:این باز چشه؟
جی هوپ در حالی ک داره کانالا رو بالا پایین میکنه و دنبال ی فیلم خوبه:هیچی باز هورموناش به هم ریخته..
کوک :اوه اوه...بم بیا اینور بورام امروز حوصله بازی نداره...
بورام در حالی ک روی مبل نشسته و منتظره تا به یچچی گیر بده داد میزنه:تهیوووووونگگگگ بیا یونتانو ببر اونور الان از وسط دو نصفش میکنمممممم
تهیونگ سراسیمه میاد توی پذیرایی و با رعایت فاصله از بورام یونتانو میبره توی اتاق
بورام:چرا همتون یجوری فاصله میگیرین انگار من هیولام؟
جیهوپ:بورام شاید خودت متوجه نشی ولی وقتی پر*یود میشی خیلی سگ میشی...
بورام:نبابا منکه اینقد مهربونم...
جین:اره از جای کبودی روی بازوم از سری پیشت معلومه چقد مهربونی
بورام:اون تقصیر خودت بود ک رو اعصابم رفتی
جین:چرااا؟من فقط از کنارت رد شدم...
جیهوپ:خب نباید رد میشدی عزیزم ...
بورام:درسته...
نامجون یه کاسه نارنگی میزاره پیشت و سریع دور میشه...
بورام :نترس کاریت ندارم ...
نامجون:فقط سریع بخورویتامین بگیری تا قبل از اینکه یونگی بیاد بیرون یکم اعصابت اروم شه دوباره نپرین به هم ...
بورام در حال نارنگی خوردن :نبابا اون خو دسستشوییش 3 ساعت طول میکشه...
یونگی:کسی راجب من صحبت کرد؟
نامجون:اوه اوه نارنگیا رو قایم کن...
بورام با دهن پر:نمیخواااممم
یونگی وارد پذیرایی میشه و به بورام و نارنکیا نگاه میکنه ...
یونگی:نوش جونت...
ننامجون و جین و جی هوپ و بورام با هم:جانمممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نامجون:هیونگ حالت خوبه؟مطمئنی نارنگی نمیخوای؟
یونگی:میتونم بعدا هم بخرم ولی نمیتونم دوباره یه گردن نو بخررم.مگه نه بورام؟
بورام:درسته...
خب خخب ببخشید بد شد عجله ای نوشتم
۱۱.۱k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.