۲
مطلب
۴
دنبال کننده
۴
دنبال شونده
پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت
نیمه شب خواب دید که بیگناه است
پس او را آزاد کرد
پادشاه گفت حاجتی بخواه
درویش گفت :وقتی خدایی دارم
که نیمه شب تو را بیدار میکند
تا مرا از بند رها کنی.
نامردی نیست که از دیگری حاجت بخواهم؟