این جمله خیلی به من چسبید:
این جمله خیلی به من چسبید:
وقتی به یه مگس بال های پروانه رو بدی
نه قشنگ میشه
نه میتونه باهاش پرواز کنه
میدونی دارم از چی حرف میزنم؟!
"اصالت"
بال و پر بیخود به کسی دادن اشتباهست...
محله ما یک ″رفتگر″ دارد...
صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم...
سلامی گرم می کند...
من هم از ماشین پیاده می شوم!!!
دستی محترمانه به او می دهم...
حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود...
همسایه طبقه زیرین ما نیز ″دکتر جراح″ است...
گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش...
سلامی می کنم...
او فقط سرش را تکان می دهد...
درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند...
من به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این ″دکتر″ شوم!!!
جارو زدن سنگ قبرم به دست آن ″رفتگر″ بشدت لذت بخش تر است از طبابت آن ″دکتر″ برای ادامه حیاتم...
″تحصیلات″ مطلقا هیچ ربطی به ″شعور″ افراد ندارد...
″پروفسور سمیعی″
وقتی به یه مگس بال های پروانه رو بدی
نه قشنگ میشه
نه میتونه باهاش پرواز کنه
میدونی دارم از چی حرف میزنم؟!
"اصالت"
بال و پر بیخود به کسی دادن اشتباهست...
محله ما یک ″رفتگر″ دارد...
صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم...
سلامی گرم می کند...
من هم از ماشین پیاده می شوم!!!
دستی محترمانه به او می دهم...
حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود...
همسایه طبقه زیرین ما نیز ″دکتر جراح″ است...
گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش...
سلامی می کنم...
او فقط سرش را تکان می دهد...
درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند...
من به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این ″دکتر″ شوم!!!
جارو زدن سنگ قبرم به دست آن ″رفتگر″ بشدت لذت بخش تر است از طبابت آن ″دکتر″ برای ادامه حیاتم...
″تحصیلات″ مطلقا هیچ ربطی به ″شعور″ افراد ندارد...
″پروفسور سمیعی″
۱.۴k
۱۹ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.