خواستم پرتابش کنم در عمق آب...
خواستم پرتابش کنم در عمق آب...
اما ترسیدم ماهیها مسموم دردهایم شوند،اشک بریزند،دریا دلش بگیرد،گریه کند،سیل شود!!
نه!!ماهیها میمیرند...!!
خواستم خاکش کنم در عمق زمین...
اما ترسیدم خاک مسموم دردهایم شود،غرش کند،زلزله شود،زمین بشکافد!!
نه!!درختان میمیرند...!!
در کنج اتاقم نگهش میدارم و مانند ویترین مغازه به آن مینگرم!!
این دردها ساخت دست انسانهاست؛تاوان اعتماد است!!
لطفا به شیشه دست نزنید!!!
اما ترسیدم ماهیها مسموم دردهایم شوند،اشک بریزند،دریا دلش بگیرد،گریه کند،سیل شود!!
نه!!ماهیها میمیرند...!!
خواستم خاکش کنم در عمق زمین...
اما ترسیدم خاک مسموم دردهایم شود،غرش کند،زلزله شود،زمین بشکافد!!
نه!!درختان میمیرند...!!
در کنج اتاقم نگهش میدارم و مانند ویترین مغازه به آن مینگرم!!
این دردها ساخت دست انسانهاست؛تاوان اعتماد است!!
لطفا به شیشه دست نزنید!!!
۳۵۵
۰۱ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.