لیوان چو لبت بوسد و بوسم لب لیوان
لیوان چو لبت بوسد و بوسم لب لیوان
پیداست ز تـو بوسـه بگـیرم نه ز لیوان!
لیوان به لب لعل تو لب داد به لبخند
مـا لب بگـرفـتیـم به لبـخـنـد ز لیوان!
لعل لب تو بوسه نمیداد به این لب
آن بوسـه گـرفـتیــم ز لعل لب لیوان!
لب بـر لب لیوان و لب لعل تـو در یـاد
این لعل لب توست نه لعل لب لیوان!
تا لب به لب لعل تو دادیـم ندادیـم
لب بر لب لعل دگری جز لب لیوان!
جز نام تو و لعل لبت لب نگشودیم
الاّ بـه لب همـچو لبت بر لب لیوان!
لبهای من و لعل تو و بوسهی شیرین
این هر سه نشینند فقط بر لب لیوان!
"محمدحسن صادقی"
پیداست ز تـو بوسـه بگـیرم نه ز لیوان!
لیوان به لب لعل تو لب داد به لبخند
مـا لب بگـرفـتیـم به لبـخـنـد ز لیوان!
لعل لب تو بوسه نمیداد به این لب
آن بوسـه گـرفـتیــم ز لعل لب لیوان!
لب بـر لب لیوان و لب لعل تـو در یـاد
این لعل لب توست نه لعل لب لیوان!
تا لب به لب لعل تو دادیـم ندادیـم
لب بر لب لعل دگری جز لب لیوان!
جز نام تو و لعل لبت لب نگشودیم
الاّ بـه لب همـچو لبت بر لب لیوان!
لبهای من و لعل تو و بوسهی شیرین
این هر سه نشینند فقط بر لب لیوان!
"محمدحسن صادقی"
۳۲.۲k
۰۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.