من برای سالهای دور مینویسم,سالهایی که چشمان تو عاشق میشون
من برای سالهای دور مینویسم,سالهایی که چشمان تو عاشق میشوند
افسوس که قصه مادر بزرگ درست بود
همیشه یکی بود یکی نبود
واما حال
خودم را دوست دارم
از روزی که دریافته ام جز خودم کسی را ندارم که دلداری ام بدهد
برایم آواز بخواند
با همه بدی هایم......ترکم نکند...
از وقتی خودمو دوست دارم,دیگر.... تنها نیستم...!!!
افسوس که قصه مادر بزرگ درست بود
همیشه یکی بود یکی نبود
واما حال
خودم را دوست دارم
از روزی که دریافته ام جز خودم کسی را ندارم که دلداری ام بدهد
برایم آواز بخواند
با همه بدی هایم......ترکم نکند...
از وقتی خودمو دوست دارم,دیگر.... تنها نیستم...!!!
۱.۳k
۰۴ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.