.
.
باران گرفته بود که دیدم تو را عزیز
ترمز زدم کنار تو گفتم: کجا عزیز؟
.
گفتی: سلام؛ میروم آقا خودم... سپاس …
گفتم: بیا سوار شو لطفاً بیا عزیز !
.
گفتی: مسیرتان به کجا میخورد شما؟
گفتم: مسیر با خودتان؛ با شما عزیز !
.
لطفاً اگر که زحمتتان نیست، بنده را …
زحمت؟! چه حرفها! شده تا انتها عزیز …
.
باران... نگاه... آینه... باران... نگاه... آه !
مانند فیلمها شده این ماجرا عزیز !
.
من غرق روسری تو بودم، تو خیس آب !
(دور از وجود ناز تو باشد بلا عزیز!) من غرق روسری تو بودم که ناگهان …
گفتی: همین بغل... چقَدَر بیهوا عزیز !
.
رفتی و عطر روسریات مانده پیش من …
تا بوده غصّه بوده فقط سهم ما عزیز !
.
باران گرفته بود که دیدم تو را عزیز
ترمز زدم کنار تو گفتم: کجا عزیز؟
.
گفتی: سلام؛ میروم آقا خودم... سپاس …
گفتم: بیا سوار شو لطفاً بیا عزیز !
.
گفتی: مسیرتان به کجا میخورد شما؟
گفتم: مسیر با خودتان؛ با شما عزیز !
.
لطفاً اگر که زحمتتان نیست، بنده را …
زحمت؟! چه حرفها! شده تا انتها عزیز …
.
باران... نگاه... آینه... باران... نگاه... آه !
مانند فیلمها شده این ماجرا عزیز !
.
من غرق روسری تو بودم، تو خیس آب !
(دور از وجود ناز تو باشد بلا عزیز!) من غرق روسری تو بودم که ناگهان …
گفتی: همین بغل... چقَدَر بیهوا عزیز !
.
رفتی و عطر روسریات مانده پیش من …
تا بوده غصّه بوده فقط سهم ما عزیز !
.
۵۵۱
۱۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.