ای که تنها میشوی راهی
ای که تنها میشوی راهی
ای که آسان می کنی دل
هنوزم سهم داری تو از این رویای بی حاصل
هنوز عطر نفس هایت میان لحظه هایم هست
غم بغض صدای تو میان گریه هایم هست
تو گویی هستی و خانه پر از حال و هوای تو
که می پیچد در آن گاهی صدای خنده های تو
هنوزم نم نم باران حدیث عشق می گوید
مرا تنها نمی خواهد تو را در کوچه می جوید
هنوز اندوه آن لحظه که رفتی هست در جانم
اگر رنگی ز تو دارد در آن اندوه می مانم
نمی دانم ولی شاید هنوز هستی که من هستم
که بین عالم و ادم به چشمان تو دل بستم
ای که آسان می کنی دل
هنوزم سهم داری تو از این رویای بی حاصل
هنوز عطر نفس هایت میان لحظه هایم هست
غم بغض صدای تو میان گریه هایم هست
تو گویی هستی و خانه پر از حال و هوای تو
که می پیچد در آن گاهی صدای خنده های تو
هنوزم نم نم باران حدیث عشق می گوید
مرا تنها نمی خواهد تو را در کوچه می جوید
هنوز اندوه آن لحظه که رفتی هست در جانم
اگر رنگی ز تو دارد در آن اندوه می مانم
نمی دانم ولی شاید هنوز هستی که من هستم
که بین عالم و ادم به چشمان تو دل بستم
۴.۸k
۱۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.