باران! بیا و رحم کن تو که میایی یاد او هم میاید ... آن وقت من میمانم بدون چتر روی سنگ فرش های خیسی که طعم تنهایی میدهد ...
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.