معلم یه نگاهی به غلومعلی و قوربونعلی و من که پای تخته بود
معلم یه نگاهی به غلومعلی و قوربونعلی و من که پای تخته بودیم کرد و گفت:
چرا درس نخوندید؟
سرمونو انداختیم پایین...
بعد اومد نزدیکمون و چوبی رو که توی دستش بود داد به من و گفت:
منو بزن
گفتم: چی؟!
گفت: بزن... حتما من درست درس ندادم که شما خوب یاد نگرفتین...
منم دیدم حرفش منطقیه! باچوبو لگد اوفتادم به جونش
به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش،
که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش!!
آخه من روی نوع آموزش خیییعلی حساسم!!! حسااااااااااس
خخخخخخ
چرا درس نخوندید؟
سرمونو انداختیم پایین...
بعد اومد نزدیکمون و چوبی رو که توی دستش بود داد به من و گفت:
منو بزن
گفتم: چی؟!
گفت: بزن... حتما من درست درس ندادم که شما خوب یاد نگرفتین...
منم دیدم حرفش منطقیه! باچوبو لگد اوفتادم به جونش
به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش،
که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش!!
آخه من روی نوع آموزش خیییعلی حساسم!!! حسااااااااااس
خخخخخخ
۱.۰k
۲۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.