پسری
پسری
به خواستگاری
دختری
رفت.
دختر:اگر بلد نباشم خوب غذا بپزم
و خوب لباس بشویم
باز هم مرا میخواهی؟
پسر: بلد هستی خدای بزرگ و سبحان را بپرستی بدون اینکه به او شریک قرار دهی؟
بلد هستی خوب نماز بخوانی؟
و زیبا حجاب کنی؟
دختر:اره هر آن با قلب و جان به یگانگی خدا شهادت میدهم
و تنها به او سجده میکنم
و بخاطر رضای خدا زیبای هایم را از نا محرمان میپوشانم.
پسر:با لبخند زیبا و دلنشین گفت:
همین برایم کافیست.
من میخواهم تو نصف دینم باشی نه خدمتکارم...
به خواستگاری
دختری
رفت.
دختر:اگر بلد نباشم خوب غذا بپزم
و خوب لباس بشویم
باز هم مرا میخواهی؟
پسر: بلد هستی خدای بزرگ و سبحان را بپرستی بدون اینکه به او شریک قرار دهی؟
بلد هستی خوب نماز بخوانی؟
و زیبا حجاب کنی؟
دختر:اره هر آن با قلب و جان به یگانگی خدا شهادت میدهم
و تنها به او سجده میکنم
و بخاطر رضای خدا زیبای هایم را از نا محرمان میپوشانم.
پسر:با لبخند زیبا و دلنشین گفت:
همین برایم کافیست.
من میخواهم تو نصف دینم باشی نه خدمتکارم...
۲.۸k
۰۸ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.