آمدم، با غرور می مانم
آمدم، با غرور می مانم
با همین چشم کور می مانم
غم دلیلی برای رفتن نیست
تو بخواهی صبور می مانم
مرده بودم که آمدی، حالا
زنده در زیر گور می مانم
زیر آوار سنگی این کوه
شده حتی به زور می مانم
پا به پایت سکوت خواهم کرد
سایه ام، پشت نور می مانم
چون تو خورشید داغی و من یخ
همچنان از تو دور می مانم
با همین چشم کور می مانم
غم دلیلی برای رفتن نیست
تو بخواهی صبور می مانم
مرده بودم که آمدی، حالا
زنده در زیر گور می مانم
زیر آوار سنگی این کوه
شده حتی به زور می مانم
پا به پایت سکوت خواهم کرد
سایه ام، پشت نور می مانم
چون تو خورشید داغی و من یخ
همچنان از تو دور می مانم
۴.۰k
۰۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.