ای گل خوش خنده ی آتش تبار
ای گل خوش خنده ی آتش تبار
نسبت فامیلی من با بهار
در ته چشمان تو پرپر زدند
هر چه پرنده ست به تو سر زدند
چشم تو سر منشا انگورهاست
ساقی هر روزه ی مخمور هاست
ای گل نیلو فر بودایی ام
پیچک پیچیده به تنهایی ام
مطلع هر شعر تماشای توست
پای غزلهای من امضای توست
بوی دل انگیز غزل می دهی
طعم تبآلود عسل میدهی
پیرهنت بافته از ابر ونور
گل زده بر دوروبرش از بلور
ای زبهشت آمده ی خاکی ام
آدم خاکی تن افلاکی ام
تو گل گلدان اتاق منی
شعله ی مادام اجاق منی
وسوسه ی گندم وسیبم تویی
آنکه دهد باز فریبم تویی
۰۰
باز به من معنی بودن بده
فرصت از عشق سرودن بده
اینکه نباشی به خدا -فاجعه ست
یخ زدن پنجره ها -فاجعه ست
پنجره را بسته ام از دوری ات
یوسف من خسته ام از دوری ات
بی خبر از دغدغه و اضطراب
بند دل نازکم امشب بخواب
جاده ی طولانی وپر پیچ وخم
باز رساند دو نفر را به هم
میرسی وشب -همه شب روشن است
هرچه خوشی هست همه با من است
نسبت فامیلی من با بهار
در ته چشمان تو پرپر زدند
هر چه پرنده ست به تو سر زدند
چشم تو سر منشا انگورهاست
ساقی هر روزه ی مخمور هاست
ای گل نیلو فر بودایی ام
پیچک پیچیده به تنهایی ام
مطلع هر شعر تماشای توست
پای غزلهای من امضای توست
بوی دل انگیز غزل می دهی
طعم تبآلود عسل میدهی
پیرهنت بافته از ابر ونور
گل زده بر دوروبرش از بلور
ای زبهشت آمده ی خاکی ام
آدم خاکی تن افلاکی ام
تو گل گلدان اتاق منی
شعله ی مادام اجاق منی
وسوسه ی گندم وسیبم تویی
آنکه دهد باز فریبم تویی
۰۰
باز به من معنی بودن بده
فرصت از عشق سرودن بده
اینکه نباشی به خدا -فاجعه ست
یخ زدن پنجره ها -فاجعه ست
پنجره را بسته ام از دوری ات
یوسف من خسته ام از دوری ات
بی خبر از دغدغه و اضطراب
بند دل نازکم امشب بخواب
جاده ی طولانی وپر پیچ وخم
باز رساند دو نفر را به هم
میرسی وشب -همه شب روشن است
هرچه خوشی هست همه با من است
۲.۰k
۱۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.