«شبهه» تلگراف امام خمینی به شاه و اعتراض به حق رأی شاه به
«شبهه» تلگراف امام خمینی به شاه و اعتراض به حق رأی شاه به زنان!!
"متن شبهه"
" زنانی که در شورش 57 نقش داشتن جواب بدن
تلگراف ایت الله خمینی به شاه در سال 41 و اعتراض به حق رأی که شاه به زنان داده بود!
اینم تلگراف:
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ
ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﻫﻤﺎﯾﻮﻧﯽ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻫﺪﺍﺀ ﺗﺤﯿﺖ ﻭ ﺩﻋﺎ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺍﺳﺖ،
ﺩﻭﻟﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﻤﻦﻫﺎﯼ ﺍﯾﺎﻟﺘﯽ ﻭ ﻭﻻﯾﺘﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﯼ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﻨﺘﺨﺒﯿﻦ ﺷﺮﻁ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﻬﺎ ﺣﻖ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺍﻋﻼﻡ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ .
ﺑﺮ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﺎﯾﻮﻧﯽ ﻣﮑﺸﻮﻑ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﻼﺡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺩﯾﻦ ﻣﺒﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻗﻠﻮﺏ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺴﺘﺪﻋﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﺎﺋﯿﺪ ﻣﻄﺎﻟﺒﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺩﯾﺎﻧﺖ ﻣﻘﺪﺳﻪ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﺭﺳﻤﯽ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻭ ﺣﺰﺑﯽ ﺣﺬﻑ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺩﻋﺎﮔﻮﺋﯽ ﻣﻠﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ.
ﺍﻟﺪﺍﻋﯽ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻤﻮﺳﻮﯼ. "
"پاسخ شبهه"
1. در آغاز دههی 1340، درحالیکه شاه با سرکوب مخالفان و خلأ ناشی از وفات مرجعیت عام جهان تشیع، حضرت آیتالله العظمی بروجردی، شرایط را برای اجرای سیاستهای اسلامزدایی موسوم به مدرنیزاسیون دیکتهشده توسط کندی مهیا میدید، در شرایط تعطیلی مجلس، لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی را در هیئت دولت ایران به تصویب رساند.
2. به موجب این لایحه، واژهی اسلام از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف شده بود. بر این مبنا، قرار شد تا انتخابشوندگان نیز بهجای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن بهجای آورند، از این پس، این کار را با کتاب آسمانی انجام دهند. افزون بر این، در این لایحه، به زنان حق رأی داده شده بود.
*توضیحات مبسوط بهمراه اسناد این لایحه:
http://www.irdc.ir/fa/content/11234/print.aspx
*توطئه انجمن های ایالتی و ولایتی
http://www.adyannet.com/news/15679
3. امام خمینی معتقد بودند که هدف دولت از حذف «قید اسلام» هموار ساختن ورود رسمی فرقههای ضاله همانند بهائیت به ارکان حکومت بود، بهائیان شناخته شده تا آن موقع نمیتوانستند به مقامات حکومتی برسند. جواز سوگند به هر کتاب آسمانی در یک کشور مسلمان، بیاحترامی به قرآن بود و حق رأی به زنان، واقعی نبود زیرا اولاً مگر مردها حق رأی واقعی داشتند که حالا بخواهند به زنان نیز حق رأی بدهند؛ثانیاً هدف ازحق رأی زنان به انحراف کشاندن آنها و الگوسازی انحرافی برای زنان بود.
4. همانطور که بیانات ایشان در مخالفت با این لایحه و همچنین اقدامات و عملکرد ایشان در سالهای پس از انقلاب در رابطه با زنان، نشان میدهد آنچه ایشان با آن مخالفت میکرد اعتراضی بود به عملکرد حکومت، نه نفس حقوق زنان. حضرت امام به مقتضای نگرش تیزبینانه و آیندهنگر خود، دریافته بود که با ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی، رژیم شاه با احساس اینکه دیگر مانع قدرتمند مذهبی در مقابل رژیم قرار ندارد، از آغاز دههی 1340 برنامهای چندوجهی را، که از جانب اربابان غربی شاه دیکته شده بود، در راستای اسلامزدایی، هجمه علیه ارزشهای دینی جامعه و رواج فساد و فحشا در قالب شعارهایی چون آزادی زنان و مشارکت زنان در پیش گرفته بود.
5. امام مجتهدی زمانشناس بود و موضوعات اجتهادی خود را از جامعه میگرفت و لذا با آگاهی از جوانب یک موضوع، به استنباط میپرداخت. اصل اساسی مورد نظر ایشان در مورد حضور زن در صحنههای سیاسی، مبارزاتی و اجتماعی، ممانعت از شیءوارگی زن است و مطابق همین اصل است که برخوردهای امام در مقاطع مختلف قابل فهم میشود. در سالهای آغازین نهضت، مخالفت آشکار حضرت امام با حق رأی زنان و نیز مخالفت ایشان با تساوی حقوق زنان و سربازی بردن دختران، برخاسته از همین اصل است. به عبارت دیگر، ایشان مخالف حضور زنان در چنین برنامهی ضددینی و انجام حرکتی بودند که منجر به تقویت نظام دیکتاتوری میشد. ولی اصل حضور و مشارکت زنان از نظر ایشان بلااشکال و حتی ضروری بوده است.
borhan.ir/NSite/FullStory/?Id=7837
6. انقلاب اسلامی ایران، که در سال 1357 به پیروزی رسید، جنبشی بود که سرآغاز آن را باید اعتراض علنی امام به لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 دانست که با قیام 15 خرداد 1342 تثبیت شد. زن مسلمان ایرانی در این سالهای مبارزه، همگام با مردان در جهاد و مبارزه با طاغوت بود و هرچه به سال 1357 نزدیک میشد، بر تعداد و شدت فعالیت این زنان افزوده میگردید. امام خمینی (ره) این دوران را اینگونه توصیف مینمایند: «شما در چه تاریخی چنین دیدهاید؟ امروز زنهای شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک میروند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟!» (همان، ج 2: 143)
7. بیانات عدیدهی ایشان در باب مشارکت سیاسی-اجتماعی ایشان نشان میدهد که ایشان نه تنها مخالف این موضوع نبودند، بلکه با توجه به
"متن شبهه"
" زنانی که در شورش 57 نقش داشتن جواب بدن
تلگراف ایت الله خمینی به شاه در سال 41 و اعتراض به حق رأی که شاه به زنان داده بود!
اینم تلگراف:
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ
ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﻫﻤﺎﯾﻮﻧﯽ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻫﺪﺍﺀ ﺗﺤﯿﺖ ﻭ ﺩﻋﺎ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺍﺳﺖ،
ﺩﻭﻟﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﻤﻦﻫﺎﯼ ﺍﯾﺎﻟﺘﯽ ﻭ ﻭﻻﯾﺘﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﯼ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﻨﺘﺨﺒﯿﻦ ﺷﺮﻁ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﻬﺎ ﺣﻖ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺍﻋﻼﻡ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ .
ﺑﺮ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﺎﯾﻮﻧﯽ ﻣﮑﺸﻮﻑ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﻼﺡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺩﯾﻦ ﻣﺒﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻗﻠﻮﺏ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺴﺘﺪﻋﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﺎﺋﯿﺪ ﻣﻄﺎﻟﺒﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺩﯾﺎﻧﺖ ﻣﻘﺪﺳﻪ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﺭﺳﻤﯽ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻭ ﺣﺰﺑﯽ ﺣﺬﻑ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺩﻋﺎﮔﻮﺋﯽ ﻣﻠﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ.
ﺍﻟﺪﺍﻋﯽ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻤﻮﺳﻮﯼ. "
"پاسخ شبهه"
1. در آغاز دههی 1340، درحالیکه شاه با سرکوب مخالفان و خلأ ناشی از وفات مرجعیت عام جهان تشیع، حضرت آیتالله العظمی بروجردی، شرایط را برای اجرای سیاستهای اسلامزدایی موسوم به مدرنیزاسیون دیکتهشده توسط کندی مهیا میدید، در شرایط تعطیلی مجلس، لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی را در هیئت دولت ایران به تصویب رساند.
2. به موجب این لایحه، واژهی اسلام از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف شده بود. بر این مبنا، قرار شد تا انتخابشوندگان نیز بهجای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن بهجای آورند، از این پس، این کار را با کتاب آسمانی انجام دهند. افزون بر این، در این لایحه، به زنان حق رأی داده شده بود.
*توضیحات مبسوط بهمراه اسناد این لایحه:
http://www.irdc.ir/fa/content/11234/print.aspx
*توطئه انجمن های ایالتی و ولایتی
http://www.adyannet.com/news/15679
3. امام خمینی معتقد بودند که هدف دولت از حذف «قید اسلام» هموار ساختن ورود رسمی فرقههای ضاله همانند بهائیت به ارکان حکومت بود، بهائیان شناخته شده تا آن موقع نمیتوانستند به مقامات حکومتی برسند. جواز سوگند به هر کتاب آسمانی در یک کشور مسلمان، بیاحترامی به قرآن بود و حق رأی به زنان، واقعی نبود زیرا اولاً مگر مردها حق رأی واقعی داشتند که حالا بخواهند به زنان نیز حق رأی بدهند؛ثانیاً هدف ازحق رأی زنان به انحراف کشاندن آنها و الگوسازی انحرافی برای زنان بود.
4. همانطور که بیانات ایشان در مخالفت با این لایحه و همچنین اقدامات و عملکرد ایشان در سالهای پس از انقلاب در رابطه با زنان، نشان میدهد آنچه ایشان با آن مخالفت میکرد اعتراضی بود به عملکرد حکومت، نه نفس حقوق زنان. حضرت امام به مقتضای نگرش تیزبینانه و آیندهنگر خود، دریافته بود که با ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی، رژیم شاه با احساس اینکه دیگر مانع قدرتمند مذهبی در مقابل رژیم قرار ندارد، از آغاز دههی 1340 برنامهای چندوجهی را، که از جانب اربابان غربی شاه دیکته شده بود، در راستای اسلامزدایی، هجمه علیه ارزشهای دینی جامعه و رواج فساد و فحشا در قالب شعارهایی چون آزادی زنان و مشارکت زنان در پیش گرفته بود.
5. امام مجتهدی زمانشناس بود و موضوعات اجتهادی خود را از جامعه میگرفت و لذا با آگاهی از جوانب یک موضوع، به استنباط میپرداخت. اصل اساسی مورد نظر ایشان در مورد حضور زن در صحنههای سیاسی، مبارزاتی و اجتماعی، ممانعت از شیءوارگی زن است و مطابق همین اصل است که برخوردهای امام در مقاطع مختلف قابل فهم میشود. در سالهای آغازین نهضت، مخالفت آشکار حضرت امام با حق رأی زنان و نیز مخالفت ایشان با تساوی حقوق زنان و سربازی بردن دختران، برخاسته از همین اصل است. به عبارت دیگر، ایشان مخالف حضور زنان در چنین برنامهی ضددینی و انجام حرکتی بودند که منجر به تقویت نظام دیکتاتوری میشد. ولی اصل حضور و مشارکت زنان از نظر ایشان بلااشکال و حتی ضروری بوده است.
borhan.ir/NSite/FullStory/?Id=7837
6. انقلاب اسلامی ایران، که در سال 1357 به پیروزی رسید، جنبشی بود که سرآغاز آن را باید اعتراض علنی امام به لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 دانست که با قیام 15 خرداد 1342 تثبیت شد. زن مسلمان ایرانی در این سالهای مبارزه، همگام با مردان در جهاد و مبارزه با طاغوت بود و هرچه به سال 1357 نزدیک میشد، بر تعداد و شدت فعالیت این زنان افزوده میگردید. امام خمینی (ره) این دوران را اینگونه توصیف مینمایند: «شما در چه تاریخی چنین دیدهاید؟ امروز زنهای شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک میروند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟!» (همان، ج 2: 143)
7. بیانات عدیدهی ایشان در باب مشارکت سیاسی-اجتماعی ایشان نشان میدهد که ایشان نه تنها مخالف این موضوع نبودند، بلکه با توجه به
۴.۷k
۱۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.