باز هم قلبی به پایم اوفتاد /
باز هم قلبی به پایم اوفتاد /
باز هم چشم به رویم خیره شد/
باز هم درگیر و دار یک نبرد /
عشق من بر قلب سردی چیره شد/
باز هم از چشمه ی لب های من /
تشنه ای سیراب شد , سیراب شد/
باز هم در بستر آغوش من /
رهرویی در خواب شد, در خواب شد/
بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز /
خود نمی دانم چه می جویم در او/
عاشقی دیوانه می خواهم که زود/
بگذر از جاه و مال و آبرو /
او شراب بوسه می خواهد ز من /
من چه گویم قلب پر امید را /
او به فکر لذت و غافل که من /
طالبم آن لذت جاوید را /
من صفای عشق می خواهم از او/
تا فدا سازم وجود خویش را /
او تنی می خواهد از من , آتشین /
تا بسوزاند در او تشویش را /
او به من می گوید ای آغوش گرم /
مست نازم کن , که من دیوانه ام /
من به او می گویم ای نا آشنا /
بگذر از من , من تو را بیگانه ام /
آه از این دل , آه از این جام امید /
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند /
چنگ شد در دست هر بیگانه ای /
ای دریغا , کس به آوازش نخواند /
" فروغ فرخ زاده"
باز هم چشم به رویم خیره شد/
باز هم درگیر و دار یک نبرد /
عشق من بر قلب سردی چیره شد/
باز هم از چشمه ی لب های من /
تشنه ای سیراب شد , سیراب شد/
باز هم در بستر آغوش من /
رهرویی در خواب شد, در خواب شد/
بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز /
خود نمی دانم چه می جویم در او/
عاشقی دیوانه می خواهم که زود/
بگذر از جاه و مال و آبرو /
او شراب بوسه می خواهد ز من /
من چه گویم قلب پر امید را /
او به فکر لذت و غافل که من /
طالبم آن لذت جاوید را /
من صفای عشق می خواهم از او/
تا فدا سازم وجود خویش را /
او تنی می خواهد از من , آتشین /
تا بسوزاند در او تشویش را /
او به من می گوید ای آغوش گرم /
مست نازم کن , که من دیوانه ام /
من به او می گویم ای نا آشنا /
بگذر از من , من تو را بیگانه ام /
آه از این دل , آه از این جام امید /
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند /
چنگ شد در دست هر بیگانه ای /
ای دریغا , کس به آوازش نخواند /
" فروغ فرخ زاده"
۳.۷k
۱۸ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.