مردی درمصر خواب دید :سبدی پرازنان کفک زده در دست دارد و حراسان به طرف خانه میرود .تعبیرآن را از یوزارسیف پرسید.اشک در چشمان یوزارسیف حلقه زدوگفت:وای برتو سبد کالای به تو تعلق نمیگیرد.
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.