یادش بخیر چه روزگاری بود و گذشت . اون اولا که وارد ویس شد
یادش بخیر چه روزگاری بود و گذشت . اون اولا که وارد ویس شدم مدام پستای طنز میذاشتم با یه وسواس خاصی میرفتم تو نت میگشتم عکس طنز جمع میکردم میومدم یه عالمه میذاشتم حتی یادمه تو تقزیبن یک ماه نزدیک هفصد تایی پست گذاشتم خوب طنزم که طرفدار زیاد داره منم به همین خاطر دوستای زیادی پیدا کردم اینجا . پروفمو بستن یکی دیگه واکردم باز ادامه دادم . اونروزا حال خودمم خوب بود ...
گذشت تا اینکه دیگه حس و حال پست گذاشتن نداشتم هر از چند گاهی یه شعری متنی چیزی میزاشتم گاهی اوقات یه گاه نوشته مینوشتم و ساعت میزدم و از اون همه دوست جز چندتایی نموندن. نمیدونم چرا و چطور شد که از اون سرخوشی به این بدحالی افتادم.
دیگه حالا و این روزا حرفا عکسا متنا واسم معنی نداره یجور همشون پوچن . این روزا حالم خوب نیست چراشو نمیدونم نه اینکه عاشق باشم و ازین حرفا نه عاشقی باشه واسه اهلش این حرفا به ما نمیخوره . فقط موندم و دارم درجا میزنم .
روزگارم منفعل و تکراریه .
گذشت تا اینکه دیگه حس و حال پست گذاشتن نداشتم هر از چند گاهی یه شعری متنی چیزی میزاشتم گاهی اوقات یه گاه نوشته مینوشتم و ساعت میزدم و از اون همه دوست جز چندتایی نموندن. نمیدونم چرا و چطور شد که از اون سرخوشی به این بدحالی افتادم.
دیگه حالا و این روزا حرفا عکسا متنا واسم معنی نداره یجور همشون پوچن . این روزا حالم خوب نیست چراشو نمیدونم نه اینکه عاشق باشم و ازین حرفا نه عاشقی باشه واسه اهلش این حرفا به ما نمیخوره . فقط موندم و دارم درجا میزنم .
روزگارم منفعل و تکراریه .
۳.۴k
۱۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.