من همون جزیره بودم،خاکی و صمیمی و گرم،واسه عشق بازی موج ه
من همون جزیره بودم،خاکی و صمیمی و گرم،واسه عشق بازی موج ها،قامتم یه بستر مرگ ...
یه عزیز دردونه بودم ، پیش چشم خیس موج ها،یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا.....
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی...
لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی!!!!!
یه عزیز دردونه بودم ، پیش چشم خیس موج ها،یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا.....
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی...
لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی!!!!!
۱.۲k
۲۰ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.