یک جام با توخوردن، یک عمر می پرستی
یک جام با توخوردن، یک عمر می پرستی
یک روز با تو بودن، یک روزگار مستی
در بندگی عشقت، از دست رفت کارم
ای خواجه ی زبردست، رحمی به زیردستی
بر باد میتوان داد، خاک وجود ما را
تا کار ما به کویت، بالا رود ز پستی
با مدعی ز مینا، می در قدح نکردی
تاخون من نخوردی، تاجان من نخستی
گفتی دهم شرابت، از شیشه ی محبت
پیمانهام ندادی، پیمان من شکستی
با صدهزار نیرو، دیدی فروغی آخر
از دست او نرستی، وز بند او نجستی
#فروغی_بسطامی
یک روز با تو بودن، یک روزگار مستی
در بندگی عشقت، از دست رفت کارم
ای خواجه ی زبردست، رحمی به زیردستی
بر باد میتوان داد، خاک وجود ما را
تا کار ما به کویت، بالا رود ز پستی
با مدعی ز مینا، می در قدح نکردی
تاخون من نخوردی، تاجان من نخستی
گفتی دهم شرابت، از شیشه ی محبت
پیمانهام ندادی، پیمان من شکستی
با صدهزار نیرو، دیدی فروغی آخر
از دست او نرستی، وز بند او نجستی
#فروغی_بسطامی
۹۱۴
۲۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.