بچه که بودم یه آبمیوه گیری داشتیم .....
بچه که بودم یه آبمیوه گیری داشتیم .....
که وقتی روشنش میکردیم رسما رم میکرد !!
علاوه بر صدا و ویبــــره میرفت یه دوری هم میزد تو آشپزخونه !
بعد مامانم همش منو مامور میکرد اینو نیگر دارم .....
تا خودش هویجا رو آب بگیره ؛
دقیقن حس اون کارگرایی رو داشتم که آسفالت رو سوراخ میکنن : )
که وقتی روشنش میکردیم رسما رم میکرد !!
علاوه بر صدا و ویبــــره میرفت یه دوری هم میزد تو آشپزخونه !
بعد مامانم همش منو مامور میکرد اینو نیگر دارم .....
تا خودش هویجا رو آب بگیره ؛
دقیقن حس اون کارگرایی رو داشتم که آسفالت رو سوراخ میکنن : )
۴.۷k
۲۸ بهمن ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.