آقا جان!
آقا جان!
یک لحظه با تو بودن، از عمر جاودان به
یک زخم از تو بر تن، از صد هزار جان به
خاک در تو بر رو از آبروست خوش تر
خار ره تو در باغ از سرو بوستان به
هر سو تو روی آری از کعبه می بری دل
هر جا تو پاگذاری از چشم آسمان به
اشکی که بر تو ریزد گردد شراب کوثر
قلبی که بر تو سوزد از گلشن جنان به
وقتی نخوانم از تو وقتی نگویم از تو
خاموشی ام ز گفتن، لالیم از زبان به...
(استاد سازگار)
یک لحظه با تو بودن، از عمر جاودان به
یک زخم از تو بر تن، از صد هزار جان به
خاک در تو بر رو از آبروست خوش تر
خار ره تو در باغ از سرو بوستان به
هر سو تو روی آری از کعبه می بری دل
هر جا تو پاگذاری از چشم آسمان به
اشکی که بر تو ریزد گردد شراب کوثر
قلبی که بر تو سوزد از گلشن جنان به
وقتی نخوانم از تو وقتی نگویم از تو
خاموشی ام ز گفتن، لالیم از زبان به...
(استاد سازگار)
۳۲۲
۱۵ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.