لحظه ی تلخ جدایی یادته
لحظه ی تلخ جدایی یادته
باد سردی توی خونه می وزید
همه ی اتاقو مه گرفته بود
دیگه دنیا داشت به آخر می رسید
لحظه ی تلخ جدایی یادته
وقتی که آروم کنارت اومدم
خورشید انگار سر تو ابرا می کوبید
وقتی که بوسه به دستات می زدم
تو که رفتی دیگه شب تموم نشد
پنجره واسه همیشه بسته موند
حتی آینه هم با من غریبه شد
یه غمی تموم دنیامو سوزوند
بعد تو ساعت کهنه ی اتاق
دیگه هیچ زمانی رو نشون نداد
میون مرداب این دقیقه ها
حتی مرگم به سراغم نمیاد
نمی تونم وقتی بارون می باره
چشمامو یه لحظه رو هم بذارم
رو بخار شیشه های پنجره
می نویسم هنوزم دوست دارم
باد سردی توی خونه می وزید
همه ی اتاقو مه گرفته بود
دیگه دنیا داشت به آخر می رسید
لحظه ی تلخ جدایی یادته
وقتی که آروم کنارت اومدم
خورشید انگار سر تو ابرا می کوبید
وقتی که بوسه به دستات می زدم
تو که رفتی دیگه شب تموم نشد
پنجره واسه همیشه بسته موند
حتی آینه هم با من غریبه شد
یه غمی تموم دنیامو سوزوند
بعد تو ساعت کهنه ی اتاق
دیگه هیچ زمانی رو نشون نداد
میون مرداب این دقیقه ها
حتی مرگم به سراغم نمیاد
نمی تونم وقتی بارون می باره
چشمامو یه لحظه رو هم بذارم
رو بخار شیشه های پنجره
می نویسم هنوزم دوست دارم
۵.۵k
۱۷ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.