آنقدر از تو مینویسم...
آنقدر از تو مینویسم...
آنقدر از تو میگویم...
که همین کلمات برای بازگرداندن تو با مهتاب هم قسم شوند!
و با کالسکه ی نقره ای سحر برای یافتنت به هفت شهر عشق سفر کنند...
می دانم در همان کوچه ی اول...
سر همان پیچ نخست!
همانجا که خودم را جا گذاشتم
به انتظارم نشسته ای!
تو شهرزاد هزار و یک شب عاشقی کردن های منی!
میدانم که می آیی!
نیایی در شب اول قصه خواهیم ماند!
آنقدر از تو میگویم...
که همین کلمات برای بازگرداندن تو با مهتاب هم قسم شوند!
و با کالسکه ی نقره ای سحر برای یافتنت به هفت شهر عشق سفر کنند...
می دانم در همان کوچه ی اول...
سر همان پیچ نخست!
همانجا که خودم را جا گذاشتم
به انتظارم نشسته ای!
تو شهرزاد هزار و یک شب عاشقی کردن های منی!
میدانم که می آیی!
نیایی در شب اول قصه خواهیم ماند!
۱.۷k
۳۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.