عبا به پایم اگر گیر می کند غم نیست
عبا به پایم اگر گیر میکند غم نیست
قدم ز قامت مادر که بیشتر خم نیست
میان کوچه سرم گیج میرود مادر
اگر چه ضربهی سیلی و دست محکم نیست
همینکه تکیه به دیوار گاه گاه میدادم
به غیر گوش شکسته غمی به یادم نیست
جواد نیست عصای قد خمم بشود
عصا به جای خودش هیچکس که محرم نیست
میان حجره به یاد حسین میسوزم
ولی دهان من از زخم نیزهدرهم نیست
قدم ز قامت مادر که بیشتر خم نیست
میان کوچه سرم گیج میرود مادر
اگر چه ضربهی سیلی و دست محکم نیست
همینکه تکیه به دیوار گاه گاه میدادم
به غیر گوش شکسته غمی به یادم نیست
جواد نیست عصای قد خمم بشود
عصا به جای خودش هیچکس که محرم نیست
میان حجره به یاد حسین میسوزم
ولی دهان من از زخم نیزهدرهم نیست
۵۵۷
۱۳ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.