این درد نیمه شب تو را پهلو به پهلو می کند
این درد نیمه شب تو را پهلو به پهلو می کند
غم های تو دارد مرا کم کم به زانو می کند
قدری بخواب ای همسر مظلومه ی من فاطمه
فضّه تمام خانه ات را آب و جارو می کند
ثانی چه آورده سرت در پیش چشمان حسن
در خواب و بیداری گلایه دارد از او می کند
می گفت زینب با حسن، وقتی نگاهش میکنم
مادر چرا رخسار خود این رو و آن رو می کند
میخواهم از دیوار و در خون تو را شویم، ولی
طفلی نشسته هی نگه دایم به این سو می کند
افتادی و افتادم و، خوردی زمین خوردم زمین
این است آن عشقی که خود را عاقبت رو می کند
پیراهنی که بافتی جایِ کفن بهر حسین
زینب گرفته در بغل می گِرید و بو می کند
غم های تو دارد مرا کم کم به زانو می کند
قدری بخواب ای همسر مظلومه ی من فاطمه
فضّه تمام خانه ات را آب و جارو می کند
ثانی چه آورده سرت در پیش چشمان حسن
در خواب و بیداری گلایه دارد از او می کند
می گفت زینب با حسن، وقتی نگاهش میکنم
مادر چرا رخسار خود این رو و آن رو می کند
میخواهم از دیوار و در خون تو را شویم، ولی
طفلی نشسته هی نگه دایم به این سو می کند
افتادی و افتادم و، خوردی زمین خوردم زمین
این است آن عشقی که خود را عاقبت رو می کند
پیراهنی که بافتی جایِ کفن بهر حسین
زینب گرفته در بغل می گِرید و بو می کند
۳.۶k
۱۵ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.