تا نگه کردم به چشمانت،,,,نمیدانم چه شد
تا نگه کردم به چشمانت،,,,نمیدانم چه شد
تا که دیدم روی خندانت،,,,نمیدانم چه شد
عشق بود آیا ؟ جنون ؟ هرگز ندانستم چه بود
تا سپردم دل به دستانت،,,,نمیدانم چه شد
تا که افتادم به دامت ، رشته ی صبرم گسست
تا که خوردم تیرِ مژگانت،,,,نمیدانم چه شد
تا گرفتی دستهایم را ، دلم دیوانه شد
تا نهادم سر به دامانت،,,,نمیدانم چه شد
گم شدم چون قایقی کهنه ، میان موجها
در شبِ زلفِ پریشانت،,,,نمیدانم چه شد .....❤️
تا که دیدم روی خندانت،,,,نمیدانم چه شد
عشق بود آیا ؟ جنون ؟ هرگز ندانستم چه بود
تا سپردم دل به دستانت،,,,نمیدانم چه شد
تا که افتادم به دامت ، رشته ی صبرم گسست
تا که خوردم تیرِ مژگانت،,,,نمیدانم چه شد
تا گرفتی دستهایم را ، دلم دیوانه شد
تا نهادم سر به دامانت،,,,نمیدانم چه شد
گم شدم چون قایقی کهنه ، میان موجها
در شبِ زلفِ پریشانت،,,,نمیدانم چه شد .....❤️
۱.۴k
۱۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.